فیک (روز فن ساین) پارت ۱۰

ا.ت ویو
همون لحظه جونگ کوک دستم رو گرفت و تند تند بردم از پله ها بالا ودر قفل کرد گفت اگه میخوای کاری بهت نداشته باشم صدای که انگار دارن میکنمت در بیار که فکر کنن دارم میکنمت منم گفتم باش و صدا هارو در اوردم جیغ میزدم که جونگ کوک داد زد گفت تهیونگ ببین الان ا.ت مال خودمه که تهیونگ گفت جونگ کوک من ا.ت رو دوست دارم کاریش نکن همش رو با گریه گفت که جونگ کوک هم گفت من هم عاشق ا.تم که من داد زدم گفتم من همتون رو دوست دارم پس فرق نمیزارم بینتون که جون گ کوک اومد لباش رو گذاشت روی لبام و میمکید که در باشتاب شکست تهیونگ اومد دستم رو گرفت و کشیدم توی بغلش و لباش رو گذاشت روی لبام ومیمکید که جونگ کوک داشت دستش رو روی بدنم میمالید که تهیونگ ازم جدا شد ودست جونگ کوک رو زد اونور و براید استایل بغلم کرد و بردم توی اتاق که من گفتم اونوقت که صدا میمود جونگ کوک گفت که این صدا ها رو در بیارم
شرطا
لایک: ۲۰
کامنت :۲۰
فالو:۶
فصل ۱ تمام شد💜
ممنون که حمایت میکنید💜
دیدگاه ها (۳۵)

فیک (روز فن ساین) فصل ۲ پارت ۱

حیف نیست این موهای قشنگ رو کوتاه کنن من الان دارم گریه میکنم حتی سر کار گریه میکرد

فیک (روز فن ساین)

فیک (روز فن ساین) پارت ۸

قلب یخیپارت ۱۵از زبان ا/ت:باهم حرف زدیم و فهمیدم پیام ها درو...

مدرسه اوکی داpart48ا/ت: الو سلام... : سلام ا/ت خوبی گوشی رو ...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط