اربابهوسباز

#ارباب_هوس_باز

#یونا

#p۱


راوی(ا/ت یک دکتر قلب است در بهترین بیمارستان کره است ا/ت یک دختر ایرانی با سن 23سال استکه مادرش را از دست داده و وباپدرش زندگی میکنه پدر ا/ت قمارباره ولی ا/ت این موضوع را نمیفهمه)(جونگ کوک یک قمار باز معروف است باسن25سال)(تهیونگ داداش ناتنی جونگ کوک هست که دنبال ارث جونگ کوک است باسن26)(لیا بهترین دوست ا/ت است که شغلش پرستار باسن۲۳)



یوا/ت

صبح باالارم کوفتی از خواب بلد شدم ای خدا امروز هم باید برم بیمارستان رفتم دستشویی بعد صبحانه خوردم بعد اماده رفتن شدم توی راه بودم رسیدم بیمارستان رفتم داخل لیا رو دیدم صداش کردم

ویولیا
داشتم کار های بیمارم رو انجام میدادم که دیدم ا/ت داره صدام میکنه رفتم پیشش

علامت لیا*علامت ا/ت+
*به سلام خرشرک خوبی
~سلان بچع شرک اره خوبم تو خوبی
*منم خوبم
~داشتی چیکار میکردی
*داشتم کار های بیمارم رو انجام میدادم که صدام کردی
~اها وقتی کارت تموم شد بیا دفترم
*باشه خرشرک فعلا (دیگه خعلی شرک شد 😂😂)
~ فعلا بچه شرک
ویو جونگ کوک امروز قرار بود بایک نفر قمار کنم سر یک ادم من که واسم مهم نبود چی باشه داشتم باخودم حرف میزدم که دیدم جین اومدوچیمین مثل داداش برای جونگ کوک هست
علامت (جین÷علامت جونگکوک_)

÷داداش خر شدی داری با خودت حرف میزنی
_نه مثل تو نیستم
÷پس داشتی چیکار میکردی
_داشتم برنامه امشب رو می‌ریختم
÷او اقای برنامه ریز سلام
_مگه دستم بهت نرسه
÷من برم پیش چیمین تو زهن (اوضاع خیت شود من برم)
و......


شرط

20لایک

10نظر