part

part11

یونگی: با دوست قدیمیت هنوز در ارتباطی؟
ا/ت: نه ولی خیلی دوست دارم ببینمش که بفهمم چقدر تغییر کرده بهت گفتم خستم میخوام استراحت کنم
یونگی: رسیدیم برو داخل بخواب من باید برم
ا/ت: باشه

یونگی
سونهو: تو دیوونه ای؟
یونگی: اره فک کنم
جیسون: سونهو منم خیلی بهش گفتم ولی گوش نمیده
یونگی: من فهمیدم ا/ت همون دوست بچگیمه
جیسون: خب به من گفته بودی که دوست بچگیته
یونگی: من فک میکردم خواهر دوقلوش
سونهو: ا/ت خواهر داره؟
یونگی: اره
جیسون: اینارو ول کن ا/ت رو فراموش کن
یونگی: تو که گفتی کمکم میکنی
جیسون: نه دیگه نمیتونم تو شکوندن قلب دختر کمکت کنم
یونگی: پس باشه خودم تنها میتونم
سونهو: پشیمون میشیا
یونگی: نمیشم اونا بچگیمو ازم گرفتن تروخدا چیزی بهم نگید بزارید درباره یه چیز دیگه حرف بزنیم
سونهو: چرا رفتی یه دختر دیگه رو اوردی خونه اون کی بود
یونگی: نمیدونم بهش پول دادم اومد برام نقش بازی کرد
سونهو:ا/ت از گریه دیگه نمیتونست حرف بزنه اینقدر ناراحت بود حتی زیر بارون بود سرما خورده حواست بهش باشه
یونگی: چرا باید حواسم بهش باشه برام مهم نیست
جیسون: تو اگر بعد عاشق یه نفر دیگه شدی ا/ت رو میخوای چیکار کنی
یونگی: وقتی خانوادشو خراب کردم خودم بعد خودمو میکشم خب من میرم خستم برمیگردم خونه
سونهو: صبر کن زنگ زدید من بیام همینارو بگید
یونگی: اره خدافظ
جیسون: خدافظ

یک ساعت بعد
ساعت ۱۲:۳۰ شب
برگشتم خونه
&: آقا
یونگی: بله
&: خانم شام نخوردن و حالشون خیلی بد بود
یونگی: بزار استراحت کنه
رفتم تو اتاقم خواستم بخوابم
ساعت ۱۲:۴۵
یعنی الان خوابه بلند شدم خواستم برم تو اتاقش نه نباید برم بلند شدم رفتم
نشسته بود رو تخت چشماش بسته بود چند تا پتو گذاشته بود رو خودش
رفتم نزدیکش دستمو گذاشتم رو پیشونیش
یونگی: خوابی؟
چشماشو باز کرد
ا/ت: یووننگیی
چیزی بهش نگفتم و خواستم برم دستمو گرفت
ا/ت: حالم خوب نیست
یونگی: چیکار کنم؟ دکترم؟
ا/ت: یونگی
دستشو گرفتم خیلی گرم بود
یونگی: خوبی؟
حالش خیلی بد بود که بیهوش بود
یونگی: ا/ت ا/ت
ا/ت:......
سریع بغلش کردم بردمش بیمارستان
دیدگاه ها (۱۰)

part¹²یونگی: اقای دکترش حالش چطوره؟ 👨🏻‍⚕️: خوبه سیستم بدنش ض...

part13

part¹⁰یومی:ا/تا/ت: یومی من یونگی دوست ندارم من فقط بخاطر این...

part⁹فردا ساعت ۶:۱٠(عصر) خونه یومی بودمیومی: ا/تا/ت: بله یوم...

فیک مافیای سیاه من part 3

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط