چند شاتی جونگکوک

چند شاتی جونگکوک

part 2

صدای ترمز و چرخیدم‌ماشین رو آسفالت همه جارو پر کرد..

و بعد تنها صحنه، برخورد ماشین جلویی ...


زمان حال°

+خانم آروم باشید.. بچتون سالمه

-سالمه؟ و..واقعا؟!

+بله سالمه نگران نباشید

-و..ولی شوهرم؟؟ جونگکوک.. من میخوام‌ببینمش(با گریه‌گفت)

+شوهرتون آسیب جدی نخورده، ولی شما چون حامله هم بودید بیشتر آسیب دیدید، ولی نگران نباشید.

- نهه من باید برم‌پیش شوهرم( گریه)

+خانم الان نمیشه آروم‌باشید

-نه... جونگکوک

پرستار ها بهش آرامبخش زدن..

کمی آرومتر شد...

-کوک...

+خانم‌میشه بشینید.. شوهرتون هنوز بهوش نیومده

ات چیزی نگفت و چشماش بسته شد(خوابید)

جونگکوک ویو

با بدن درد از خواب بیدار شدم..
به اطراف نگاه کردم..
بیمارستان!؟

ترس کل وجودم‌رو‌گرفت

اتفاق های دیشب رو داخل ذهنم مرور کردم..

-وای..‌ ات..‌ بچم...

با ترس گفت.. تا خواست بلند بشه پرستار اجازه نداد

+آقا بشینید.. خانمتون حالش خوبه، بچتون هم بدنیا اومدن

-ن...نه من باید ببینمشون..

+بشینید..

- من باید برم ببینمشون

طوری داد زد که صداش کل بیمارستان پیچید

+آقا چتونه آروم.. اینجا مریض داریم
دیدگاه ها (۱)

چندشاتی جونگکوکpart 3پرستار‌نفس عمیقی کشید و به اون یکی پرست...

چندشاتی جونگکوکpart 1برف همه جارو پوشونده بود..دختر پشت سر ه...

چندشاتی جونگکوک.part 1 با سر درد و درد شکمم چشمام رو باز کرد...

چندشاتی جونگکوکpart 3جونگکوک دست ات رو‌گرفت و به سمت‌ماشین ب...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_280با صداش کل ترسام فر...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۷#

نام فیک: عشق مخفیPart: 48ویو ات*صدام کردن که برم داخل. پاشدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط