The Nights Veil P

밤의 가면(The Night’s Veil) →P2

مین‌هو گوشی رو برداشت، صدای زنگ هنوز توی گوشش می‌پیچید.
با همون لحن رسمی و خسته‌ی همیشگیش گفت:
«الو؟»
چند ثانیه سکوت بود.
بعد صدایی از اون طرف خط پخش شد—خش‌دار، انگار از پشت یه فیلتر صوتی.
نه مرد بود، نه زن. فقط یه لحن سرد و بی‌احساس، مثل کسی که سال‌هاست با هیچ‌کس حرف نزده.
«تو دنبال عدالتی، در صورتی که مجرم های واقعی آزادن؟ میخوای بدونی عدالت واقعی چیه؟امشب ساعت 2 نیمه شب محله هواسان‌دونگ عدالت واقعی اجرا میشه.»
مین‌هو ابروهاشو درهم کشید.
«کی هستی؟ چی می‌خوای؟»
اما تماس قطع شد.
نه شماره‌ای ثبت شده بود، نه نشونه‌ای از تماس برگشتی.
فقط اون جمله‌ها توی ذهنش تکرار می‌شدن.
مین‌هو چند لحظه گوشی رو توی دستش نگه داشت،
بعد آروم گذاشتش روی میز.
نگاهش رفت سمت عکس جسد روی پرونده.
همون نماد عجیب، با خون کشیده شده، کنار جسد مردی که یه سال پیش تبرئه شده بود.
هواسان‌دونگ...
یه محله‌ی قدیمی، نیمه‌متروکه، با ساختمون‌هایی که سال‌هاست کسی توشون زندگی نمی‌کنه.
جایی که حتی گشت شبانه هم ازش رد نمی‌شه.
آخرین باری که مین‌هو اونجا رفته بود، مربوط به یه پرونده‌ی گم‌شدگی بود که هیچ‌وقت حل نشد.
نفس عمیقی کشید،
بلند شد، رفت سمت پنجره.
بارون هنوز آروم می‌بارید،
ولی اون شب، یه چیزی توی هوا بود که معمولی نبود.
یه حس سنگین، یه چیزی شبیه هشدار.
دوباره به نماد روی کاغذ نگاه کرد وبه فکر فرو رفت
«این نماد معنیش چیه؟! »
کتش رو برداشت،
چراغ اتاق رو خاموش کرد،
و بدون اینکه به کسی چیزی بگه، از دفتر بیرون زد.
..........
داستان ادامه دارد........
دیدگاه ها (۴)

میخوام همه پست ها و هایلایت های این پیج رو پاک کنم و فعالیت ...

밤의 가면(The Night’s Veil) →P1چوی مین‌هو، افسر ارشد بخش جنایی، ...

Harvest of Silence →Afterstoryاز زبان نویسنده:امیلی کاتر، یه...

معمای قتل کودک ناشناس آمریکا

black flower(p,259)

#درخواستی ماشین نگه داشت .. توی اون محله با پیاده رو های خل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط