Part
Part8
رفت تو بعد....
ا/ت:بلع ارباب
کوک:اوه بیا بشین اینجا
ا/ت:رو تخت!
کوک:دوس داری جایه دیگه بهتری هست واسه نشستن😼
ا/ت: نه همون تخت خوبه
همین که نشست ارباب هلش داد و روش خیمه زد ات زود جلو دهنش رو گرفت
کوک:چیه ترسیدی از لبات باز بوست کنم؟
دستتو بردارد
ا/ت:ارباب کاری...
کوک:هیس دیگه ارباب نمیگی جونگ کوک یا کوک یا حتی فردا شب عشقم باشه بیبی «باخنده ریز»
ا/ت:مگه فردا شب چیه
کوک:اه یادم رفت نامجون مهمونی گرفته
ا/ت:خب به من چه
کوک:به عنوان پارتنرم میای و بهم میگی بیبی یا عشقم
ا/ت:بیبی نه من نمیگم
کوک:آیا من درخواست کردم نه باید بگی
ا/ت:باشه عشقمم «خندید»
کوک دلش ضعف رفت و بدون کنترل خودش حمله کرد به لبش ...
ا/ت:ولم کنننن
کوک: ببخشید بیبی لب های خوشمزه ای داری منم عاشق چیز های خوشمزه
ا/ت:ارباب چیز کوک میشه لطفاً دستتو برداری خیلی خجالت میکشم
کوک:مگه دستم کجا.. اوه جای خوبی هست که یکم همینجوری بمونیم بعد بریم «یه دستش دور کمرش بود اون یکی رویه رون پات»
ا/ت:نه نه پاشو دستتو وردار🥺
کوک:لباتو اویزون نکن ها میخورم چیز پاشو برو
ات رفت
«ذهن کوک»خدایا من چم شده من که اینقدر خوش اخلاق نبودم این دختره هوف»
کوک:ا/ت«با داد»
ات بدو بدو اومد بالا
ا/ت:بلع ارب کوک
کوک:بیا کش موت افتاد
ا/ت:برا این داد زدی ای خدا مرسی پاشو بریم
درو باز کردن ا/ت جیغ کشید پرید بغل کوک
کوک:چته بچه
ا/ت:ععععع ببرش اون ور پرتش کن پاین
کوک:چیه خو
ا/ت:گربه هستنتت
کوک:هی هی چرا گریه میکنی از گربه میترسی بیا بزارمت رو تخت
ا/ت:نههههه ترو خدا درو ببند نیاد تو کوکی(باگریه)
کوک:کوکی کو چیز باشه یورییییی بیا اینو ببر حیاط
خب حالا ما چیکار کنیم تنها تو اتاق بدون مزاحم
ا/ت:عاممممم
پایان ۱۰لایک۲۰کامنت گوگولی ها🤍
رفت تو بعد....
ا/ت:بلع ارباب
کوک:اوه بیا بشین اینجا
ا/ت:رو تخت!
کوک:دوس داری جایه دیگه بهتری هست واسه نشستن😼
ا/ت: نه همون تخت خوبه
همین که نشست ارباب هلش داد و روش خیمه زد ات زود جلو دهنش رو گرفت
کوک:چیه ترسیدی از لبات باز بوست کنم؟
دستتو بردارد
ا/ت:ارباب کاری...
کوک:هیس دیگه ارباب نمیگی جونگ کوک یا کوک یا حتی فردا شب عشقم باشه بیبی «باخنده ریز»
ا/ت:مگه فردا شب چیه
کوک:اه یادم رفت نامجون مهمونی گرفته
ا/ت:خب به من چه
کوک:به عنوان پارتنرم میای و بهم میگی بیبی یا عشقم
ا/ت:بیبی نه من نمیگم
کوک:آیا من درخواست کردم نه باید بگی
ا/ت:باشه عشقمم «خندید»
کوک دلش ضعف رفت و بدون کنترل خودش حمله کرد به لبش ...
ا/ت:ولم کنننن
کوک: ببخشید بیبی لب های خوشمزه ای داری منم عاشق چیز های خوشمزه
ا/ت:ارباب چیز کوک میشه لطفاً دستتو برداری خیلی خجالت میکشم
کوک:مگه دستم کجا.. اوه جای خوبی هست که یکم همینجوری بمونیم بعد بریم «یه دستش دور کمرش بود اون یکی رویه رون پات»
ا/ت:نه نه پاشو دستتو وردار🥺
کوک:لباتو اویزون نکن ها میخورم چیز پاشو برو
ات رفت
«ذهن کوک»خدایا من چم شده من که اینقدر خوش اخلاق نبودم این دختره هوف»
کوک:ا/ت«با داد»
ات بدو بدو اومد بالا
ا/ت:بلع ارب کوک
کوک:بیا کش موت افتاد
ا/ت:برا این داد زدی ای خدا مرسی پاشو بریم
درو باز کردن ا/ت جیغ کشید پرید بغل کوک
کوک:چته بچه
ا/ت:ععععع ببرش اون ور پرتش کن پاین
کوک:چیه خو
ا/ت:گربه هستنتت
کوک:هی هی چرا گریه میکنی از گربه میترسی بیا بزارمت رو تخت
ا/ت:نههههه ترو خدا درو ببند نیاد تو کوکی(باگریه)
کوک:کوکی کو چیز باشه یورییییی بیا اینو ببر حیاط
خب حالا ما چیکار کنیم تنها تو اتاق بدون مزاحم
ا/ت:عاممممم
پایان ۱۰لایک۲۰کامنت گوگولی ها🤍
- ۵.۴k
- ۰۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط