ات ویو

ا.ت ویو
جیمین یکم دیر نکرد ایشششش دارم از گرسنگی میمیرم
ا.ت: جیمین(داد)
جمیمین:......
ا.ت: جیمین بیا دیگه ایششش یه حرفی بزن بفهمم زنده ای
دیگه داشتم نگران میشدم رفتم داخل اتاقش که کلا خشکم زد
ا.ت:(جیغ)
جیمین: زهرمار دارم لباس عوض میکنم بعد سرت و میندازی پایین و میای داخل
ا.ت: ببخشید باور کن من چیزی ندیدم
جیمین: معلومه
ا.ت: خب یه جوابی میدادی یه اهمی یه اوهومی میکردی که فکر نکنم مردی
جیمین: هوفففف قر نزن برو بیرون تا منم بیام
رفتم از اتاقش بیرون که خودشم اومد رفتیم غدا خوردیم منم رفتم گوشی بازی
دیدگاه ها (۱۱)

فردا صبح ا.ت ویواز خواب بیدار شدم مثل اینکه جیمین نبود رفتم ...

جمیمین ویورفتم عمارت ا.ت نبود رفتم از بادیگارد ها پرسیدم که ...

چقدر از پیجم راضی هستین راست بگین

جیمین ویودیدم ا.ت نشسته رو تاب منم نشستم کنارش اهمیتی نداد ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط