دلنوشته هایم

دلنوشته هایم ،
سوء هاضمه گرفته اند . . .
لاغر شده اند ،
نای گفتن ندارند . . .
نمیدانم . . .
شاید اگر نیایی ،
نباشند دیگر . . .
بمیرند . . .
دیدگاه ها (۱)

غمگینم . . .مثل پیرزنی ،که آخرین سرباز برگشته از جنگ ،پسرش ن...

چمدونش را بسته بودیم،با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود...کل...

جهان بدون دلبستگی،چیزی شبیه به جهنمی بی‌مرز است ...تهران ،پا...

امشب , بوی نبودنت همه جا پیچیده . . . . و اینجا یک نفر در ...

نمیدانم... شاید فقط این منم که به خاطراتمون فکر میکنم... راس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط