آسمان تار

آسمان تار ...
زمین تور ...
خیابان تیر است...
«آه»...
این کوچه قدمگاه کدامین شیر است
من کجا با که قراری ابدی داشته‌ام
در تابوت تو را پنجره انگاشته‌ام
کی کلاه از سرم افتاد ‌، زمستان آمد
کی دو تا ابر بهم خورد که #باران آمد
من کجا دست به یال تو زدم سنگ شدم
کی قلم دست تو افتاد که من رنگ شدم
چتر با یاد تو ساییدم و باران آمد
با تو از بادنما گفتم و طوفان آمد
آمدی نعش غزل باخته را جان بدهی
جنگل سوخته را وعده ی #باران بدهی
هر کجا راه زدم صورت او را دیدم
در خودم چاه زدم صورت او را دیدم
نم شدی ... رود شدی ... آتش نمرود شدی
آنور قوس رصد خانه ی من دود شدی
ایستادی خفه شد نای بیابانی من
راه رفتی عرق افتاد به پیشانی من
خوشه انگوری و انگور نمی‌دانی چیست
مو برآشفتی و #منصور نمی‌دانی چیست
تو عسل می‌خوری و زندگی‌ات شیرین است
مرگ در لانه زنبور نمی‌دانی چیست
دختر ابرو کمان‌دار کمین کرده ی من
سر جدا کردی و ساتور نمی‌دانی چیست
متولد شده در #شعر جنینی که تویی
نابکارم چه بکارم به زمینی که تویی
برفی و کوه برای تو نشیمنگاه است
«آه» اگر آب شود قله نشینی که تویی
سر عقل آمده‌ام ، پا بگذارم بانو
سر زانوی خودم سر بگذارم بانو
من که باشم که از آغوش تو سودی ببرم
من همین بس که از آتشکده دودی ببرم
آی سرکرده در پرده ی تنبور به دست
چار مضراب بزن یکسره بر هر چه که هست
پل نبستم که به آغوش تو سر بسپارم
پل شکستم که به رود تو قدم بگذارم
.
.
خوشه انگوری و انگور نمی‌دانی چیست
مو برآشفتی و #منصور نمی‌دانی چیست

@moonlightyy
دیدگاه ها (۸)

شـــکرت خــداکه دفتر عمرم باز است هنوزنمیدانم چند ورق مانده ...

زندگی..........!!!یه روز صبح از خواب بلند میشی و متوجه میشی ...

#وصف_یک_تنهایےتنهایئ یعنی .!؟تخت خواب های دونفرۂاما خستهیعنی...

دلتو شکوند؟؟؟ بدرک•ببخشش• ولی بذار تو حسرت دوباره شنیدن صدات...

چند پارتی(جونگ کوک/ات)part3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط