پارت

پارت ۴🍷❤️

ویو ته^^
پرش زمانی به صبح^^

از خواب بیدار شدم . دیشب اون دختره خیلی زیبا بود اسمش چی بود
اها بورا و اون یکی نمی دونم ولش کن . لباسامو پوشیدم و از اتاقم اومدم بیرون و رفتم تو آشپز خونه
دیدم بورا داره ضرف هارو می شوره
ته:چکار میکنی
بورا:کوری نمی بینی دارد ضرف می شورم
ته:اها (سرد)
بورا:😶
بعد رفتم سوار ماشین شدم و رفتم شرکت .
ویو بورا^^

خیلی تا خیلی خوب جوابشو دادم افرین به خودم. ضرف هارو شستم بعد هم رفتم بالا که یک دختر اومد جلوم
اجوما:سلام من اجوما هستم
بورا:سلام من هم بورا هستم
اجوما:میشه تو بری اتاق ارباب رو تمیز کنی من کمرم درد می کنه
بورا:باشه من میرم شمااستراحت کنید
اجوما:وایییییی مرسی
بعد رفتم داخل اتاق ارباب ته به قول خودش 😎
اتاقش کلش مشکی بود. لباس های رو تختو جمع کردم تا زدم و گذاشتم تو کشو بعد اتاقودست مال کشیدم و رفتم بیرون که........ادامه دارد
حمایت نیست پس از پارت بعدی هم خبری نیست
بای😎😎😎😎😼
دیدگاه ها (۵)

بچه ها یادم رفت عکس اجوما^^

پارت۵❤️🍷ادامه^^که یهو چشم تو چشم شدم با ارباب تهبورا:وای(ترس...

پارت۳🍷❤️که یهو همون پسره نشست جلو رئیسمون (علامت رئیس بورا&)...

دقیقن🤣🤣🤣

پارت 15 رفتم داخل عمارت و رفتم بالا نمیدونم چرا این دختر برا...

پارت²ویوا.تدر باز شد و یه زن میانسال داخل اومد اجوما.سلام دخ...

رمان ( عمارت ارباب )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط