درون خاک دلم میتپد هنوز اینجا

درون خاک، دلم می‌تپد هنوز اینجا 
به جز صدای قدم‌های تو صدایی نیست

نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون 
که هر کجا خبری هست ادعایی نیست
دیدگاه ها (۲)

این همه قصه تو بود که یک عمراز همه دل بردی و دلی نسپردیخاطره...

مرا در آینه می‌بینی و هنوز همانم...تو را آینه می‌بینم و هنوز...

مزن تیر خطا آرام بنشین و مگیر از خودتماشای شکاری را که از دس...

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاجحرفی بزن ای قلب مرا برده ب...

که دلم برای شنیدنِ صدای توو شنیدنِ اسمم از زبان توتنگ شدهبا ...

بچه ها تو نگارش گفته گفته چشماتو ببند چه صدایی می شنوی منم ن...

اگر آنسویِ پنجره نشسته‌ای و صدای باران قرارِ دلت را ربوده ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط