نام رمانعشق اجباری

نام رمان:عشق اجباری
کاپل:ات_جونگکوک
ژانر:غمگین_عاشقانه
تعداد پارت:نا معلوم
Part 10
(ویو ات)صبح بلند شدم می سون نبود دیدم اومد...
می سون:بیا صبحونه بخوریم
ات:باشه
(ویو ات)رفتیم سرمیز صبحونه خوردیم..
(ویو سوجین)من بیدار شدم دیدم کوکم بیدار شد...
سوجین:اوپا خوب خابیدی
کوک:اره... پس ات ومی سون نیومدن
سوجین:نه... حالا اونارو ول کن یچیز بگم
کوک:بگو؟
سوجین:من ازت حاملم
کوک:ولی منو توکه...
سوجین:یادت نمیاد اون شب... که
کوک:اها اره پس زودتر باید عروسی بگیریم
سوجین:باشع اوپا دوروز دیگه باشه؟
کوک:اره خوبه
(ویو ات)صبحونه رو خوردیم و گفتم
ات:نریم عمارت؟
می سون:نه حالا هرزه رو نمبخام ببینم
(ویو ات)حرف میزدیم که گوشی می سون زنگ زد کوک بود...
می سون:بله..
کوک:سلام میگم کجایین
می سون:به توچه کجاییم تو که هیچ فکر ات نیسی برو با همون هرزه کار نداری خدافظ...
کوک:می سون یلحظه
می سون:چیه..
کوک:پس فردا عروسیه منو سوجینه میخای بیا
می سون:واقعا رو. داریا کوک بلخره هرزه کارشو کرد نه مطئنم چند وقت دیگه بهت خیانت میکنه کوک فقط میتونم بگم خیلی بیشوری(قط کرد)
کوک:...
ات:چیشد
می سون:پس فردا قراره با هرزه ازدواج کنه من که میدونم اون هرزه نقشه دارع
ات:هوم...
می سون:توام ناراحت نشو کوک از کارش پشیمون میشع
ات:...
می سون:میگم بیا بریم بیرون ناهار بخوریم عصر بریم سینما چطوره
ات:اره... خوبه
(ویو ات)ساعت نزدیک یک بود رفتیم ناهار بیرون. خوردیم یکم رفتیم شهر رو دور زدیم ساعت شد. ۷ رفتیم سینما یه فیلم خیلی خنده دار دیدیم که یهو دیدم ساعت شد ۱۰ چه زود گذشت واقعا اومدیم خونه خابیدیم

لایک کامنت یادتون نره❤🤌🏻
دیدگاه ها (۲۸)

کیوتا ببخشید من امروز نمیتونم پارت بزازم یه مشکلی پیش اومده ...

نام رمان:عشق اجباری کاپل:ات_جونگکوکژانر:غمگین_عاشقانهتعداد پ...

نام رمان:عشق اجباری کاپل:ات_جونگکوکژانر:غمگین_عاشقانهتعداد پ...

نام رمان:عشق اجباریکاپل:ات_جونگکوک ژانر:غمگین_عاشقانهتعدادپا...

𝐌𝐲 𝐛𝐫𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫'𝐬 𝐟𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝_𝐏𝐚𝐫𝐭² وارد شدیم و همینجوری داشتیم میرفتی...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۰

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط