خانواده ی جئون

خانواده ی جئون

پارت ۷

کم کم چشمای ا.ت باز شد
ا.ت: ک.و.ک
کوک: خوبی چیزیت نشده جاییت درد نمیکنه
ذهن کوک: احمق چرا اینقدر ب فکرشی ب خودت بیا
ا.ت: چ.را ی.هو این.قدر مهربو.ن ش.دی( لکنت چون دردش میاد دیگه🤣)
کوک: اهمم هیچی ولش راستی دکتر گفت باید برات پماد بزنم
ا.ت: خودم میزنم برو بیرون
کوک: اک پس ساعت ۶ اماده شو کارت دارم
ا.ت: باشه
ات ویو بلند شدم ب سختی حولمو ور داشتم رفتم حموم و ابو باز کردم خورد ب زخمام بد جور سوخت اهمیت ندادم و حموم ۷ مینی کردم اومدم بیرون و پماد زدم پانسمان کردم و ساعت تقریبا شیش بود لباسمو پوشیدم (میزارم چون میدونم بعضی ها خودشونو جررر میدن🤣)
گوشیمو چک کردم جونگکوک پیام داده بود بیا ب این ادرس
رفتم تاکسی گرفتم اومد ۹ مین تو راه بودیم رسیدیم ک کوک بهم گفت برم بشینم رفتم نشستم دورو ورمو نگاه کردم کوک نبود خاستم با گوشیم ور برم که یهو.....


حیح کرمم هنوز فعاله ها😂🔪💀
دیدگاه ها (۳۱)

لباس ا.ت برای رفتن ب جایی که کوک گفته بود😑

خانواده ی جئونپارت ۸که یهو یکی از پشت دستاش رو گذاشت رو چشما...

خانواده ی جئون پارت ۶پایین تر که رفتم صدای ی کسایی میومد ک ب...

عشقا واسه رمان دیگه شرط نمیزارم چون بعضی ها خیلی کامنت میزار...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط