به خیال خودم فکر میکردم آسونه دل کندن ازش
به خیالِ خودم فکر میکردم آسونه دل کندن ازش،
فکر میکردم که حالا فوقش یکی دو روز گریه میکنم و بعدش همه چیز یادم میره،
فکر میکردم آسونه،
فراموشی رو میگم!
آخه شنیده بودم قصه ی آدمایی رو که با دیدن یکی دیگه، تو یک نگاه عاشق شدن...
فکر میکردم منم میتونم،
همین شد که یه شب دلم و زدم به دریا و همه چی رو تموم کردم...
آدم انگار اون موقع داغه ،نمیدونم چشه که نمیفهمه،
اما چند سال که گذشت،
وقتی کنج اتاقش تو تنهایی خودش غرق شد،
وقتی دید دیگه دلش به این راحتیا به کسی گره کور نمیخوره...
اون موقعست که تاااااااااازه میفهمه
انگار هنوز خیلی چیزارو فراموش نکرده...
.
.
.
اینارو بلند بلند به خودم میگفتم و تند تند راه میرفتم...
کلافه شده بودم،
هم دوسش داشتم ،
هم دوستم داشت،
هم...نمیدونم،
یه اتفاقای داشت میوفت که هیچیش دست من نبود،
اما داشت همه چیز رو خراب میکرد...
ایناروبلند بلند با خودم میگفتم و بلندتر از اون توی دلم تکرار میکردم...
"میدونم هنوز دوستم داره"
.
فکر میکردم که حالا فوقش یکی دو روز گریه میکنم و بعدش همه چیز یادم میره،
فکر میکردم آسونه،
فراموشی رو میگم!
آخه شنیده بودم قصه ی آدمایی رو که با دیدن یکی دیگه، تو یک نگاه عاشق شدن...
فکر میکردم منم میتونم،
همین شد که یه شب دلم و زدم به دریا و همه چی رو تموم کردم...
آدم انگار اون موقع داغه ،نمیدونم چشه که نمیفهمه،
اما چند سال که گذشت،
وقتی کنج اتاقش تو تنهایی خودش غرق شد،
وقتی دید دیگه دلش به این راحتیا به کسی گره کور نمیخوره...
اون موقعست که تاااااااااازه میفهمه
انگار هنوز خیلی چیزارو فراموش نکرده...
.
.
.
اینارو بلند بلند به خودم میگفتم و تند تند راه میرفتم...
کلافه شده بودم،
هم دوسش داشتم ،
هم دوستم داشت،
هم...نمیدونم،
یه اتفاقای داشت میوفت که هیچیش دست من نبود،
اما داشت همه چیز رو خراب میکرد...
ایناروبلند بلند با خودم میگفتم و بلندتر از اون توی دلم تکرار میکردم...
"میدونم هنوز دوستم داره"
.
- ۱۰.۴k
- ۰۷ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط