زندگی رویایی
زندگی رویایی
ویوا.ت:
جیمین آمد دنبالم منم رفتم سوار ماشین و بغلش کردم دستش نوازش بار رو کمرم بود
~عروسکم دلم برات تنگ شده بود
+منم اوپا
ازش جدا شدم و گفتم
+بیا بریم خونه...دلم میخواد فقط برم خونه
سرش رو تکون داد و حرکت کردیم کوک رو از تو آیینه دیدم که آمده بود بیرون
~چی عروسکم رو اذیت کرده...مگه قرار نبود با کوک بیایی
+اوپا بیا الان راجبش حرف نزنیم خستم (بغض)
سرم رو انداختم پایین که نبینه من ناراحتم
و بغض کردم
سرم رو گذاشتم رو شیشه ماشین و کم کم چشمام گرم شد و چیزی نفهمیدم
ویو چند ساعت بعد:
~ا.تم پاشو رسیدم..پاشو
+هوم کوک خستم بلندم کن
~کوک...من جیمینم ا.ت کوک اینجا نیست
چشمام رو باز کردم یهو یادم آمد بغض کردم و پیاده شدم در خونه رو زدم اجوما در رو باز کرد
`ا.ت خوشگلم خوش آمدی
سرمو تکون دادم و رفتم داخل آمدم از پله ها برم بالا که صدای یکی امد
¿به دختر خاله گلم
برگشتم امکان نداره
+ف..فلیکس(اسپول)
+اینجا ..چ..چکار..میکنی
~ا.ت چرا لنکت گرفتی
+هی...هیچی من خستم میرم بخوابم ..بع..بعداً حرف میزنیم.
بدون اینکه منتظر جواب باشم رفتم داخل اتاقم و درو بستم و قفل کردم و پشت در نشستم بغضم شکست
+آخه...من چه گناهی کردم...من چرا نمیتونم...راحت زندگی کنم...چراا..هق هق...من خستم...بخدا خستم هق هق
من نباید اینقدر زندگیم بد باشه مگه چه گناهی کردم..هق
بلند شدم و رفتم حموم تو حموم کلی گریه کردم و بعد چند مین آمدم بیرون لباس راحتی پوشیدم (اسلاید۲)
رفتم و رو تختم دراز کشیدم و گوشیم رو روشن کردم کلی پیام از کوک داشتم
-ا.ت لطفا گوش بده بهم
-رسیدی خوشکلم
-فقط بهم گوش بده
-من نمیتونم لطفا
-داری قضاوتم میکنی
-ما سه ساله رفتیم تو رابطه یعنی بهم اعتماد نداری
-فقط گوش بده بهم
-من کاری نکردم
-فقط بیا مشکل رو حل کنیم
پیامای کوک رو میخوندم و گریه میکردم بهش پيام داد و گفتم : استاد من همه چی رو با چشمای خودم دیدم لطفا دیگه بهم پيام ندید.
گوشی رو اون ور تخت پرت کردم به ثانیه نکشید که صدای گوشیم بلند شد رفتم سمتش کوک بود قطع کردم که یه بار دیگه زنگ زد بازم قطع کردم و یه بار دیگه زنگ زد با عصبانیت جواب دادم
+چیه چی میخوای هااا من نمیخوام دیگه نمیخواممم(داد)
-ا.ت قشنگم لطفا بیا بیرون من پیش درم
+چ..چی
پاشدم و رفتم پیش پنجره اتاقم و پرده رو کنار زدم کوک. رو دیدم کوک هم منو میدید
-لطفا فقط بیا یه چی بگم بعد هرجا میخوای برو
+استاد
-استاد بیات بخوره تو کف سرم ..من استادت نیستم اینگار یادت رفته من کیم من ددیتم فهمیدی توهم بیبی منی
+بس کن برو
-اگه بیایی پایین میرم
از سر ناچاری در رو باز کردم و رفتم پایین جیمین و فلیکس نشسته بودن و میخوردن
~کجا میخوای بری
+آلان میام
بدون حرف دیگه ای رفتم بیرون و رفتم پیش کوک
-...
ویوا.ت:
جیمین آمد دنبالم منم رفتم سوار ماشین و بغلش کردم دستش نوازش بار رو کمرم بود
~عروسکم دلم برات تنگ شده بود
+منم اوپا
ازش جدا شدم و گفتم
+بیا بریم خونه...دلم میخواد فقط برم خونه
سرش رو تکون داد و حرکت کردیم کوک رو از تو آیینه دیدم که آمده بود بیرون
~چی عروسکم رو اذیت کرده...مگه قرار نبود با کوک بیایی
+اوپا بیا الان راجبش حرف نزنیم خستم (بغض)
سرم رو انداختم پایین که نبینه من ناراحتم
و بغض کردم
سرم رو گذاشتم رو شیشه ماشین و کم کم چشمام گرم شد و چیزی نفهمیدم
ویو چند ساعت بعد:
~ا.تم پاشو رسیدم..پاشو
+هوم کوک خستم بلندم کن
~کوک...من جیمینم ا.ت کوک اینجا نیست
چشمام رو باز کردم یهو یادم آمد بغض کردم و پیاده شدم در خونه رو زدم اجوما در رو باز کرد
`ا.ت خوشگلم خوش آمدی
سرمو تکون دادم و رفتم داخل آمدم از پله ها برم بالا که صدای یکی امد
¿به دختر خاله گلم
برگشتم امکان نداره
+ف..فلیکس(اسپول)
+اینجا ..چ..چکار..میکنی
~ا.ت چرا لنکت گرفتی
+هی...هیچی من خستم میرم بخوابم ..بع..بعداً حرف میزنیم.
بدون اینکه منتظر جواب باشم رفتم داخل اتاقم و درو بستم و قفل کردم و پشت در نشستم بغضم شکست
+آخه...من چه گناهی کردم...من چرا نمیتونم...راحت زندگی کنم...چراا..هق هق...من خستم...بخدا خستم هق هق
من نباید اینقدر زندگیم بد باشه مگه چه گناهی کردم..هق
بلند شدم و رفتم حموم تو حموم کلی گریه کردم و بعد چند مین آمدم بیرون لباس راحتی پوشیدم (اسلاید۲)
رفتم و رو تختم دراز کشیدم و گوشیم رو روشن کردم کلی پیام از کوک داشتم
-ا.ت لطفا گوش بده بهم
-رسیدی خوشکلم
-فقط بهم گوش بده
-من نمیتونم لطفا
-داری قضاوتم میکنی
-ما سه ساله رفتیم تو رابطه یعنی بهم اعتماد نداری
-فقط گوش بده بهم
-من کاری نکردم
-فقط بیا مشکل رو حل کنیم
پیامای کوک رو میخوندم و گریه میکردم بهش پيام داد و گفتم : استاد من همه چی رو با چشمای خودم دیدم لطفا دیگه بهم پيام ندید.
گوشی رو اون ور تخت پرت کردم به ثانیه نکشید که صدای گوشیم بلند شد رفتم سمتش کوک بود قطع کردم که یه بار دیگه زنگ زد بازم قطع کردم و یه بار دیگه زنگ زد با عصبانیت جواب دادم
+چیه چی میخوای هااا من نمیخوام دیگه نمیخواممم(داد)
-ا.ت قشنگم لطفا بیا بیرون من پیش درم
+چ..چی
پاشدم و رفتم پیش پنجره اتاقم و پرده رو کنار زدم کوک. رو دیدم کوک هم منو میدید
-لطفا فقط بیا یه چی بگم بعد هرجا میخوای برو
+استاد
-استاد بیات بخوره تو کف سرم ..من استادت نیستم اینگار یادت رفته من کیم من ددیتم فهمیدی توهم بیبی منی
+بس کن برو
-اگه بیایی پایین میرم
از سر ناچاری در رو باز کردم و رفتم پایین جیمین و فلیکس نشسته بودن و میخوردن
~کجا میخوای بری
+آلان میام
بدون حرف دیگه ای رفتم بیرون و رفتم پیش کوک
-...
- ۱۰.۲k
- ۰۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط