وانشات کوک

وانشات کوک
نمیتونستی باور کنی. ازش داشت خون میومد زوزه ای از شدت درد کشید نمیتونستی تحمل کنی و خودتو تو بغلش جمع کردی.
* د.. خ.. ت.. ر.. م
+ بعله بابا ( با بغض)
* نسل ما داره از بین میره ازت میخوام که حتی با نبود من مواظب خودت باشی و بدون که من همیشه در کنارتم
بغضت شکست و شروع به گریه کردی چشماشو بست و به خواب ابدی فرو رفت.
به لبه پرتگاه رفتی و چشماتو به ماه افکندی
+ انتقامتو میگیرم بابا
۲ سال بعد

تو توی کافه کار میکنی وخرج و مخارج زندگیت از اونجاس یک پسری به نام کوک اونجا بود که واقعا دلدار داشت تو حس خاصی بهش داشتی ولی نمیتونستی بهش بگی
- ا.ت!
با صدای گرم و لطیفش یه حسی بهت دست داد
+ ب... بله!؟
- سفارش امادس
+ الان میام
یه شب کارت تموم شد و داشتی توی بارون شدید پیاده خونه میرفتی که چشات سیاهی رفت و افتادی ماشین ترمز کرد و یه نفر بلندت کرد و گذاشتت تو ماشین و بعد بی هوش شدی.
وقتی بیدار شدی تو بغل یه نفر بودی آه چقدر تو آغوشش آرامش داشتی.
+ ااییییی
- حالت خوبه ا.ت؟!
چیزی رو که میدی باور نمیکردی...
+ کوک؟! آ.... چ... ی؟!! غیر ممکنه!!
- معذرت میخوام ا.ت داشتم برمیگشتم با ماشین بهت زدم یکم ترسیدم واوردمت خونه خودم.
نزدیک بود غش کنی
+ چیی؟! من الان تو خونه تو ام؟!!!
- امشب پیشم باش تا ببینم فردا چی میشه
+ نه نه.... تا همین جا هم زیادی زحمت دادم
- همین که گفتم بارون خیلی شدیده
+ ولی...
بغلت کرد و سرت رو نوازش کرد محکم بغلش کردی و اشکات جاری شد
- ا.ت چیشده؟! گریه نکن
+ کوک من دوست دارم
سرتو بوسید و آروم تو بغلش خوابت برد صبح که بیدار شدی.....
دیدگاه ها (۸)

ادامه وانشات کوک

خب باید یه چیزی بگم بهتون قبل از اینکه تصور کن های امشب رو ب...

وانشات شوگا (۴)

وانشات شوگا (۲)

پارت ۵اومدی و ناهار و تو سفره گزاشتی بعد ناهار کوک گفت که من...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

هرزه ی حکومتی پارت ۷ بردمش تو اتاق خودم...دستش و محکم ول کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط