لبخند بزن خوب من نگاه کن روی شیشههای پنجره طرحی از صب

لبخند بزن خوبِ من! نگاه کن؛ روی شیشه‌های پنجره طرحی از صبح کشیده‌ام و بهار را از جزیره‌ی سبز خیالم بیرون آورده‌ام تا در حوالی چشم‌های تو اطراق کند، دیوارها را نمی‌بینی که سبز شده‌اند؟ همین روزهاست که چراغ‌های خانه شکوفه‌کنند، کتاب‌ها گل بدهند، سقف بشکافد و آسمان بریزد روی فرش... همین‌روزهاست که خورشید از پشت شیشه‌های نازک پنجره، داغ‌تر از همیشه به زمستان تنهایی‌مان بتابد. همین‌روزهاست که خوشبخت شویم...
لبخند بزن خوبِ من! گنجشک‌ها برای تماشای لبخند‌های تو صف کشیده‌اند و پروانه‌ها به شوق لمس لبخندهای تو، خیرات می‌دهند. لبخند بزن که لبخندهای تو طلوع دوباره‌ی آفتاب را، تسریع می‌کند.
غمگین نباش که بهار نمرده و خورشید هنوز زنده‌است، ریشه‌ها در عمق همین خاک آرمیده‌اند و ابرها بالای همین آسمان روی دریچه‌های آبی بارش ایستاده‌اند!
هرلحظه ممکن است بهار برگردد، هر لحظه ممکن است آفتاب بتابد، هرلحظه ممکن است خوشبخت شویم...
لبخند بزن که شاخه‌ها با لبخند‌های تو سبز می‌شوند،
لبخند بزن که حال بهار با لبخندهای تو خوب می‌شود،
لبخند بزن... 🌱

#نرگس_صرافیان_طوفان
دیدگاه ها (۲)

تورا...نه با چشم هایم میبینم و نه با گوش هایم می شنوم تنها ...

برایت عشق را زمزمه می کنمتو چشم هایت را پشت پرده ی پلک پنهان...

گوشه ای از قلبت را... برای من بگذارزبانم لال،لبخند اگر از لب...

ای تُف به جهانِ تا ابد غم بودنای مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن...

🌈 «می‌دونی چرا پنجره‌های ارسی همیشه پر از رنگ بودن؟ فقط برای...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط