یک جمعۀ تلخ را ورق میزد باد

یک جمعۀ تلخ را ورق می‌زد باد
ای داد از این ‌جنون و این استبداد
سردار وطن به دست گرگی وحشی
غلتیده به خون در آتش و بی فریاد

#سردار جانم برای بار دیگر وقتش نرسیده...
دیدگاه ها (۲)

زخمیم که التیام خواهیم گرفت موجیم که انسجام خواهیم گرفت سردا...

جنگ با ظلم و سیاهی باور و ایمان ماستترس از شیطان ندارد هرکه ...

این تویی ای کم گرفته بیش رابیش و کم بگذار و بستان خویش راتو ...

سردار خونین‌بال، سنگر را به ما بسپارآمادۀ جنگیم، محور را به ...

خب بظاهر همه درحال خدمت به وطن هستند ولی در عمل می بینیم کهخ...

عاشقانه های شبنم

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شببدین سان خواب ها ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط