سر آن ندارد امشب

سر آن ندارد امشب
که برآید آفتابی...

چه خیال ها گذر کرد و
گذر نکرد خوابی...!

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

من محال است به دیدارِ تو قانع باشمکی پلنگی شده راضی به تماشا...

پدرم می‌فرمودند: خانم!فرزندمان به سلامتی عاشق شده استو مادرم...

نکند فکر کنی در دل من "یاد" تو نیستگوش کن "نبض دلم" با تو یک...

مشق زندگی هرروز سه مرتبهاز روی این جمله بنویس...✍

عاشقانه های شبنم بابا محمدم

اشک هایم مانند یاقوت های بی رنگی از روی صورتم پایین می لغزید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط