نگاه علقمه خندید و در سجود افتاد

نگاه #علقمه خندید و در سجود افتاد
 همین که سایۀ سروش به روی رود افتاد

قدم به آب که زد موج موج طوفان شد
 عروس آب به پای مهِ وجود افتاد

عطش ز رنگ نگاه و لبش نمایان بود
 به یاد یار غریبی که تشنه بود افتاد

دو دست پر شده از آب را ز هم وا کرد
 بلور آب ز دستی که می گشود افتاد

لبان خشک به «الله اکبر»ی تر کرد
 ادب چشید زبانش که در شهود افتاد

به دست مشک و به دل شوق #آب آوردن
 ولی چه حیف، که مشکش در آن حدود افتاد

چه صحنه ها که ندیدند نهر و نخلستان
 دو دست خیس #علمدار را که زود افتاد

کمی جلوتر از آن #تیر و چشم شهلایش
 و ضربه ای به سرش خورد تا که خُود افتاد

طنین نالۀ «#ادرک_اخا»ش جاری شد
 دگر به #خیمه نیامد عمو، عمود افتاد😭


اهل حرم را بگو نماز آیات به جای آورند
ماه گرفته شده در علقمه 😢
دیدگاه ها (۱)

#باب_المراد_اباالفضل

خیز از جا! بنگر پشت مرا خم کردیماه برخیز! مرا ماه محرم کردی....

#السلام_علیک_یا_قمر_بنی_هاشم.ای اهل حرم میر علمدار نیامد⚫ سق...

#باب_المراد_اباالفضل طفلان حرم بعد تو ماتم زده بودندخواب همه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط