ویو کوک
ویو کوک
-بادیگاردددددددد(عربده)
که سریع اومد و تعظیم کرد
©بله قربان
-میریم شکار آماده باشید
©چشم
سریع وسایلمو برداشتم و رو به پری گفتم
-با ما میای...آماده باش
که دیدم رنگش پریده حتما بخاطر خونیه که ازش گرفتم از بالش کشیدم که حواسش جمع شد و چشماش و ریز کرد
°ارباب چه گیری دادید به بال من؟
-زیاد زر بزنی بعد ماموریت بال هاتو قطع میکنم (پوزخند)
°غ..غلط کردممممم
-تو با ما میای
از دستاش کشیدم و از قدرت سرعتم استفاده کردم و سریع رفتم که داد زد
°اییییی ارباب
-بجنبببببب
رسیدیم دم در سوار کالسکه شدم و گفتم
-حق نداری بشینی...بال دادن بهت پرواز کنی
°واقعا؟باش
نزاشت ادامه بدم و پرید تا نصف نرفته بود پاشو گرفتم و انداختمش زمین که اخی گفت
-نه به همین اسونی
°پ..پس چی؟
طناب و از کالسکه برداشتم و قسمت حلقشو به پاش بستم و یه طناب دیگه هم برداشتم و همون کارو کردم که پوفی کشید
°من چرا باید فرار کنم گفتم که جایی و ندارم
چون خیلی مهربونم یه پارت هم میزارم ولی پارت بعدی شرایط تکمیل نشه خبری نیست
-بادیگاردددددددد(عربده)
که سریع اومد و تعظیم کرد
©بله قربان
-میریم شکار آماده باشید
©چشم
سریع وسایلمو برداشتم و رو به پری گفتم
-با ما میای...آماده باش
که دیدم رنگش پریده حتما بخاطر خونیه که ازش گرفتم از بالش کشیدم که حواسش جمع شد و چشماش و ریز کرد
°ارباب چه گیری دادید به بال من؟
-زیاد زر بزنی بعد ماموریت بال هاتو قطع میکنم (پوزخند)
°غ..غلط کردممممم
-تو با ما میای
از دستاش کشیدم و از قدرت سرعتم استفاده کردم و سریع رفتم که داد زد
°اییییی ارباب
-بجنبببببب
رسیدیم دم در سوار کالسکه شدم و گفتم
-حق نداری بشینی...بال دادن بهت پرواز کنی
°واقعا؟باش
نزاشت ادامه بدم و پرید تا نصف نرفته بود پاشو گرفتم و انداختمش زمین که اخی گفت
-نه به همین اسونی
°پ..پس چی؟
طناب و از کالسکه برداشتم و قسمت حلقشو به پاش بستم و یه طناب دیگه هم برداشتم و همون کارو کردم که پوفی کشید
°من چرا باید فرار کنم گفتم که جایی و ندارم
چون خیلی مهربونم یه پارت هم میزارم ولی پارت بعدی شرایط تکمیل نشه خبری نیست
- ۱۴.۹k
- ۱۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط