متعلق به تو

متعلق به تو
مثل همیشه تشنه خون بودم...
داشتم با صورت خمار ت خیابون راه میرفتم.. ک یه صداهایی رو ا یه کوچه تاریک شنیدم..
بنظر طعمه خوبی میومد برام... با دو رفتم سمتش دهنمو باز کردم و گازی از گردنش گرفتم...
اونقدری محکم.. که حس کردم دیه دندونایه نیشم ا ت گوشتش در نمیاد...
ولی مثل اینکه اشتباه فک میکردم ک طعمه خوبیه...
خونش خوب بود.. ولی چیزی ک من میخاسم نبود... اصن جنسیتش چ بود؟
یه دختر... ک مثل اینکه تازه ا عشقش جدا شده.. و شکست عشقی خورده... واو.. فک نمیکردم اونقدری ضعیف باشه ک با یه گاز من...
بمیره..
یه صدای خش شنیدم..اون پسر کی بود؟
میومد همسن و سال خودم باشه..و طعمه خوبی بود.. و جذاب میومد..

دویدم سمتش و گردنشو گرفتم و گفتم...

_امیدوارم خون تو یکی خوشمزه باشه..
البته ب هرحال با این صحنه هایی ک دیدی نمیتونم بزارم زنده بمونی..

سرمو ت گردنش بردم و دهنمو باز کردم و از گردنش یه گاز بزرگ گرفتم.. و وقتی خون نیومد تو دهنم صورتمو جمع کردم و ا گردنش فاصله گرفتم و به چشای سرخش خیره شدم..

و این باعث شد یه قدم به عقب بردارم و سرمو پایین بندازم..

؟؟: تو یه خوناشام دیگه رو گاز گرفتی..

اومد جلو و چونمو گرفت و مجبورم کرد بهش نگاه کنم..

؟؟: و این یعنی...
تو برای همیشه واسه ی منی...
دیدگاه ها (۵)

عه عه عههه.. ببینیننن ب ارزوم رسیدممم ممنون بابت صدتایی کردن...

گایز من نت ندارم بخاطر همین نمیتونم بیم ویس.. فردا نت میگیرم...

بد اون رفت و من داشتم ب بادکنکه نگا میکردم ک دیدم اون دختره ...

_ب موقع به حسابت میرسم پارک جیمین.. +همچنین. مام:لیااا.. روز...

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط