دل من تنگ تو شد کاش که پیدا بشوی

دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی
که بیایی و در این تنگیِ دل جا بشوی

تو فقط آمده بودی که دل از من ببری؟
بروی، دور شوی، قصه و رویا بشوی؟

انقلابی شده در سینه ی من، فتنه ی توست
سبزیِ چشم تو باعث شده رسوا بشوی

من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی

غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی
دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی

حیف ما نیست که یک زوج موفق نشویم؟
حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی؟

نم باران، لب دریا، غم تو، تنگ غروب
دل من تنگ تو شد، کاش که پیدا بشوی

#احسان_نصری
دیدگاه ها (۴)

لیلی شعرم ... بیا اینجا هوا دم کرده استهجر چشمانت مرا لبریز ...

....

ساعتها سکوت به احترامش

موهای تو مثل شب یلداست، بلند استانگار که من صیدم و موهات کمن...

چـشم مـن، محرمی راز تورا می خواهدشـاعـر قـافـیه پرداز، تو را...

شعر و آغوشی

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط