آرام بخوابید مردم شهر
آرام بخوابید مردم شهر!
دیگر نه بانگ شیون و گریه ی فاطمه می آید،
نه صدای عَجّل وفاتی سریعاً
حالا گوشه خانه
علی سر به دیوار گذاشته و به جای هق هق گریه شانه هایش تکان میخورد
و حسنین علیهم السّلام دست به گیسوانی می زنند
که مادر شانه کرده
مادری که حالا آرام گرفته است و به دیدار رسول خدا پر کشیده
آرام بخوابید مردم شهر!
حالا گوشه خانه
دخترکی چادر به سر کرده و پیراهنی را در آغوش میگیرد
و فکر میکند: شاید دوباره....
دیگر نه بانگ شیون و گریه ی فاطمه می آید،
نه صدای عَجّل وفاتی سریعاً
حالا گوشه خانه
علی سر به دیوار گذاشته و به جای هق هق گریه شانه هایش تکان میخورد
و حسنین علیهم السّلام دست به گیسوانی می زنند
که مادر شانه کرده
مادری که حالا آرام گرفته است و به دیدار رسول خدا پر کشیده
آرام بخوابید مردم شهر!
حالا گوشه خانه
دخترکی چادر به سر کرده و پیراهنی را در آغوش میگیرد
و فکر میکند: شاید دوباره....
- ۱.۴k
- ۰۵ فروردین ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط