عشق پولی پارت

«عشق پولی پارت۴۸»
غذاتونو خوردین موقع غذا خوردن تو و جیمین نگاهای عجیبی ب هم میکردین و لبخند میزدین و هیونو و خواهرتم متوجه شدن همتون رفتین تو اتاقاتون توهم رفتی تو اتاق خواهرت براش کتاب داستان خوندی و عکسای مادر و پدرتو بهش نشون دادی و رفتی ت. اتاق خودت و خوابیدی صبح بیدار شدی کارای لازمو انجام دادی و رفتی با هیون مدرسه جیمینم قرار شد امروز بره خپاهرتو برسونه و براش خرید کنه شما رفتین مدرسه و درساتونو خوندین و کاراتون‌تموم شدو زنگ خورد و خواستین برین خونه
=پس ک امروز یکی باید کارای عروسی انجام بدههع(خنده)
داشتین میخندیدین ک
ویو هیون
یهو ی دختره ای خورد بهم
=هییی چیکار میکنی
دختره:خودت‌چیکار میکنی هواست هس ک.....ا.تتتتت وای ا.تتتتت عزیزمممم
+عععع هوانگگگ سووو(ی اسم از خودم دراوردم😐😐😐)
دختره پرید تو بغل ا.ت و ا.ت تازه اونو شناخت و هی باهم حرف زدنو ا.ت قضیشو براش تعریف کردو قرار شد هوانگ برای خرید عروسی ا.ت بیاد و هیون همینجوری هاج و واج نگاشون میکردو قشنگ معلوم بود از هوانگ سو بدش میومد
=این دختره ی اسکل کیه ک اینقد باهم خوبین؟
هوانگ سو:اسکللل خودتی ازگل
+بسهه دیگه هیون این دوست دوران بچگیم هوانگ سوعه ک بعدش میرن ژاپن واسه همین الان ک میبینم کره اس خیلی خوشحالم
هوانگ سو:من بهت پیام دادم ولی شمارت نبود
+اره شمارمو عچض کردم حالا ک پیش همیم هیون چرا تو با هوانگ سو بدی
هوانگ سو:من اصلا نمیشناسمش این احمقو‌نمیدونم ورا اینقد با من بده
هیون:این همون دختریه ک منو تو مهدکودک کتک میزد
هوانگ:تو...تو همون بودی؟؟؟؟
بااین چیزی ک هیون گفت هوانگ فهمید ک هیون کیه خشکش زد و انگار ک یچیزیو پنهون میکرد
دیدگاه ها (۷)

#BTS #BTS💜 #BTS_ARMY_JIN_SUGA_J_HOPE_RM_JIMIN_V_JUNGKOOK #VK...

"𝓶𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭"𝓹𝓪𝓻𝓽.4+ن بابا اتفاقا یکی ک خیلی شبیه ب خودمون بو...

"𝓶𝔂 𝓶𝓮𝓻𝓶𝓪𝓲𝓭"𝓹𝓪𝓻𝓽.4وقتی اون‌مردو دیدم قیافش مثل خودمون بود فق...

ا،ت دلش میخواست هر کاری ممکنه بکنه تا بفهمه هیون درواقع کیه ...

#چند پارتی #هیونجینp3یعنی می‌دونه سخت بهش دل باختم؟ا،ت وارد ...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط