خیلی دلم تنگه واسه کربلاواسه غروب کربلا دلم تنگه

خیلی دلم تنگه واسه کربلا...واسه غروب کربلا دلم تنگه...
آخه تا حالا نرفتم...
البته نرفتن یه درده و رفتن صد تا درد-اینو من نمیگما اونا که رفتن میگن...
چند روز پیش یکی از دوستانم از کربلا برگشت-از زبون اون میگم:
(اینارو آروم بخونید و با چشم دل)
میگه اونجا که میری حاجت ها رو یادت میره و میشی تشنه معرفت...
از دنیا جدا میشی-امامت رو حس میکنی...
یه چیز جالب تر میگه:اونجا دیگه روضه نیاز نیست-بی اختیار گریه میکنی...
..................................
بزرگانمون میگن:یه کم اهل دل باشی اونجا میبینی...
چی رو؟مصیبت های کربلا رو...قتلگاه رو...زینب رو...
عباس رو....
علی اکبر رو و علی اصغر رو...
............................
ولی چه کنم که بار گناهان اجازه رفتن به منه رو سیاه نمیده...
فقط باید از بقیه بشنوم و بسوزم...
@khademinzavvar
دیدگاه ها (۵)

خوبان همہ رفتند، من آدم بده‌اممانند دو پاے سـرخ و تاول زده ا...

خوبان همہ رفتند، من آدم بده‌اممانند دو پاے سـرخ و تاول زده ا...

مُحَرَّم جان,خدانگهدارت.نمیدانم دوباره توراخواهم دید یانه؟ام...

منزلگهعشاق دل آگاهحسین استبیراهه نروساده ترین راهحسین استازم...

صدای پات رو میشنوم که از دور داری میای. ینی خیلی‌وقت بود که ...

yek tarafe part : 4

قسمت ۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط