بهترین قسمت این بود

[بهترین قسمت این بود
که پرده ها رو کشیدم
و زنگ در را با پارچه ای کهنه پوشاندم
و سه چهار روز تمام در
تخت خاب ماندم.
و بهتر از همه این بود که
کسی
اصلا
دلش برایم
تنگ نشد]
دیدگاه ها (۳)

[‏یکیم باید باشه گاهی بزنه رو شونه آدم، بگه هوی چته، باز که ...

[چرا ما داریم احساسمونو پشت این کیبوردهایِ لعنتی از دست میدی...

به نظرم یکی از بهترین لذتای دنیا فیلم دیدنه سریال#13reasonsw...

[میگم هی شب میشه باز روز میشه باز شب میشه باز روز؛ ما این پا...

کسی که خیلی دوستش داشتم بخاطر مدرسه ازم جدا شد الان سه سال ...

پل اعتمادیه سبد خوراکی همیشه در آشپرخونه اداره وجود داشت. اگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط