من حسادت میکنم حتی به تنها بودنت

.....
من حسادت می‌کنم حتی به تنها بودنت
من به فردِ روبه‌رویی، لحظه‌ی خندیدنت

من به بارانی که با لذت نگاهش می‌کنی
یا نسیمی که رها می‌چرخد اطراف تنت

من حسادت می‌کنم! حتی به دست گرم آن
شالِ خوش‌رنگی که می‌پیچد به دور گردنت

وقتی انگشتان تو در گیسوانت می‌دَوَد
من به رد‌ِ مانده از این‌جور سامان دادنت

اینکه چیزی نیست، گاهی دل حسادت کرده به
عطر پاشیده از آغوش تو بر پیراهنت

هیچ‌کس ای ‌کاش در دنیا به تو حسی نداشت
من حسادت می‌کنم حتی به قلب دشمنت

کاش هرکس غیر من، ای‌کاش حتی آینه
پلک‌هایش روی‌ هم می‌رفت وقت دیدنت.....
دیدگاه ها (۵)

.....شهنوازی کن نگارا، ساز میخواهم چکار؟من که ایمان داشتم اع...

......تو که رفتی دل من تاب_نیاورد و شکستکمرم خم شد و از فرط_...

.....در آسمان عشقت بی تاب پر کشیدماز پیله ای که شب ها با یاد...

.....دوست دارم رد کنی تنهایی پاییز را عادت دلتنگی این فصل در...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

The eyes that were painted for me... "چشمانی که برایم نقاشی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط