ای دل که بی گدار به آبی نمیزدی

‏‎ای دل که بی گدار به آبی نمیزدی
‏‎بی قایقت میانه ی دریا چه میکنی ؟؟

دیدگاه ها (۲)

زندگی حیرت آور روستائیان مغول در کنار گوزن‌های شمالی در شمال...

اما، این آسیاب کهنه به نوبت نیستشاید همیشه نوبت ما فرداست!

سعدی از سرزنش غیر نترسد هیهاتغرقه در نیل چه اندیشه کند باران...

رنگای موردعلاقه ی من قهوه ای و سبزو ابی هستن..میدونم عجیبه و...

حیران شدم در کار تو، درمانده از رفتار تو...هم می گشایی پای ر...

تو با جامی ربودی ماه از آبچو نوشیدیم از آن جام گواراتو نیلوف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط