سخن عشق تو

سخن عشق تو
بے آنکہ برآید بہ زبانم


رنگ رخساره
خبر میدهد از حال نهانم


گاه گویم کہ بنالم
ز پریشانے حالم

باز گویم کہ عیان ست
چہ حاجت بہ بیانم؟
دیدگاه ها (۱)

مستی همیشه از شراب نیست...یک جفت چشم قهوه اییک فنجان اسپرسو ...

مست چشمانت شدم در انتهاے این غزلو گرفتار دو‌چشمتبوده ام من ا...

با نیمه عاشق‌ها ننشین....به نیمه‌ رفیق ها اعتماد نکن....نصفه...

مــــــدت هـاســـت .... می گِــریم بـی دغـدغـــه .... می خـ...

ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم باید چه بگویم به پرستار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط