وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست

وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
ناگهان دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی “من عاشقت هستم” شکست
بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست
عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست


دیدگاه ها (۱)

در بیکرانه ی زندگی دو چیز افسونم کرد ، رنگ آبی آسمان که می ب...

رفاقت رو از دست فروش بازار نخریدمبلکه تو کوچه های خاکی محلمو...

گریه هم بر غم این فاصله مرهم نشودمثل یک قهوه که از تلخی آن ک...

دِلخوشـــــی تکپآرتی jk فقط منتظر یک پیام ساده بود یه سل...

قَـهـرِمــآن تکپآرتی V سیرک خالی از آدم ها شده بود سرد و...

سرگرم درسم بودم ببخشید دیر ارسال کردم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط