سپیده سر زد و مرغ سحر خواند

سپیده سر زد و مرغ سحر خواند
سپهر تیره دامان زرافشاند

شبی گفتی به آغوش تو آیم
چه شب ها رفت و آغوشم تهی ماند
#اتاق_سرد_ابی
دیدگاه ها (۱)

من آن ابرم که می خواهد ببارددل تنگم هوای گریه دارددل تنگم غر...

شب فرو می افتادبه درون آمدم و پنجره ها رابستمباد با شاخه در ...

به خوابی دیدمش غمگین نشستهگرفته در بغل چنگی گسستهمن این چنگ ...

نشسته ام به در نگاه می کنمدریچه آه می کشدتو از کدام راه می ر...

قایقی خواهم ساخت،خواهم انداخت به آب.دور خواهم شد از این خاک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط