پرسیدم تو این سرما چرا کار میکنیگفت برای جهیزیه خواهرم و

پرسیدم تو این سرما چرا کار میکنی،گفت برای جهیزیه خواهرم و دواهای ام اس مادرم
گفتم، با اینا که نمیشه، گفت من تلاشم رو میکنم که شرمندشون نشم این حرکت منه، برکتش با خداست😔
دیدگاه ها (۱۳)

هه ر کاتی ده که ومه بیریوه کو روژانی جوانیبو ساریژی زامه کان...

از انسان بودنم شرم دارم ! گاهی می خواهم انسان نباشم گوسفندی ...

من از خودنیمه ای را دیده بودم عاقلاما تو مرا با نیمه ی دیوان...

⁣قویترین آدمها همیشه کسانی نیستند که پیروز می شوند،بلکه آنها...

خسته از سرکار برگشتم خونه . .مشغول خوردن شام بودم که داداشم ...

خب خب من یه صحبت خیلی مهم دارم با بعضی هایه سری ها هستن که م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط