معرفیکتاب بازیدوستانه

#معرفی_کتاب #بازی_دوستانه📗

او همیشه خود را به دور از جمعیت نگه میداشت ... آنجا ، به دور از نرده ها ، دور از دسترس ما . با نگاهی تب دار و دست به سینه ، حتی بیشتر از دست به سینه ، با دست های بسته ، قفل شده در هم . گویی سردش بود یا دردی در شکم حس میکرد . انگار به خودش می چسبید تا نیفتد .
#آنا_گاوالدا
دیدگاه ها (۱)

#معرفی_کتاب #عاشق 📚 مواقعی هم هستکه آدم چمدانش را برای رفتن...

#عطر 💕 #ادکلن 💕

هیچ انسان ساده ای بہ معنایساده وجود ندارد ..سادگی همانصداقت ...

زندگی....کاروانیست زودگذر..آهنگی نیمه تمام..تابلویی زیبا و ف...

lasting song part : 7

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط