دور گودال ازدحام شده

دور گودال ازدحام شده

نگرانم ازین شلوغی ها

صبر کن آمدم عمو جانم

من بمیرم که مانده ای تنها


پدر من همان کسی است که شد

در مدینه عصای مادر تو

زاده ی مجتبایم و امروز

من سپر می میشوم به پیکر تو


تا رسیدم شکسته بود سرت

کاش بهتر دویده بودم عمو

جلوی سنگ را گرفته بودم اگر _

بهتر از این پریده بودم عمو


صبر کن با کنار پیرهنم

خاک و خون از رخ تو پاک کنم

جان عبداللهت اجازه بده

نیزه ها را یکی یکی بکنم


چه بلایی سر تو آوردند؟

دست و پا و گلو، سر و دهنت...

هرچه کندم هنوز هست! مگر

چقَدَر نیزه بوده در بدنت؟


نیزه و تیرها تمام که شد

تازه وقت کلوخ و سنگ شده

تو نفس می زنی هنوز اما

سر پیراهن تو جنگ شده


آی نامرد بی حیا بس کن

جان من رابگیر عمو را نه

تیغ از حنجر عمو بردار

دست من را ببر گلو را نه


روی زانو نشست حرمله، باز

دلم از خنده های تلخش سوخت

تن من از تنت جدا شده بود

تیر او آمد و مرا به تو دوخت

داود رحیمی
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین_🖤 #لبیــڪ‌یاحسیـن #محرم #السلام‌علیــڪ‌یاسیدالشهـداء #عظم_الله_لنا_ولكم_الاجر_والثواب
دیدگاه ها (۱)

روضه عبدالله بن حسن علیه السلام#شب_پنجم ...

این روزها که دربه در دنبال شعری میگردم تا گنجایش حجم دوست دا...

حسین کشتی نجات

روایت شهادت عبدالله ابن حسن توسط رهبری#شب_پنجم ...

رمان جونگ کوک

{سناریوی شماره ۸} || پارت سی‌ پنجم||نام سناریو: 《 قلبی از سن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط