امشب با باران همزاد تو نجوا ها دارم با یاد تو

امشب با باران، همزاد تو، نجوا ها دارم با یاد تو
ای روح شبنم در گلزاران
خوش بادت نم نم بر می خواران
ای گیسویت شکن به شکن خوش
وی از بویت هوای چمن خوش
ای چون آبی بر آتش من خوش
امشب در من جوانه بزن خوش
با یاد تو در زیر باران
جان می شویم از این غباران
گر چه صفایی دارد عالم باران امشب
بی تو حزین می بارد ابر بهاران امشب
هوای دل را همه غم گرفته بی تو
قسم به باران که دلم گرفته بی تو
کشدم دل بر آتش، آن خاطره ی خوش در صبح بهاران
اون خاطره ی خوش در صبح بهاران
من و با تو پریوش، آن گشت و گذاران در نم نم باران
آن گشت و گذاران در نم نم باران
که گلی در باران چیدی، به منش دادی، خندیدی
بسته بودم به رخ تو نظر، زیر باران به دو دیده ی تر
گفتم ای گل به صفای سحر، گل نخندد، تو نخندی اگر
ای که به یادت باران، قطره به قطره شب را کرده چراغانی
می شود آیا امشب از سفرت برگردی
ای که سفر کردی ز برم در شب بارانی
ای که به یادت باران، قطره به قطره شب را کرده چراغانی
می شود آیا امشب از سفرت برگردی
ای که سفر کردی ز برم در شب بارانی
دیدگاه ها (۱)

تو در تقدیر من هستی و در جانیکجا ،کی، در کنار من تو می مانی...

نمیدانم چرا شبها ، دلم ناگاه میگیردگلویم را غمی جانسوز و بغض...

من و دلتنگیبه کوچه خاطره ها چنگ می زنیمجای هر خاطره یک بغض ...

عطر دست هایت موهایم را پریشان تر میکند و رد انگشتانتشمال و ج...

...خدایا شکرت؛ برای بارانی که فرستادیبرای این قطره های بهشتی...

دوست داشتنت بهانه ایستتا در ایوان بنشینم،و قطره های باران را...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط