تو نبودی و به پاهای خدا افتادم
تو نبودی و به پاهای خدا افتادم
دست بی رحم ترین ثانیه ها افتادم
تو نبودی و تبِ فاصله ها پیرم کرد
عاشقِ شعر شدم، شعر زمینگیرم کرد
مثنوی کردمت و شکر به جا آوردم
توی هر بیت فقط اسم تورا آوردم
آرزو کردمت و بغض نوشتم حالا
پای تو آب شده خشت به خشتم، حالا
قدِ یک خاطره گهگاه کنارم بِنِشین
نه عزیزم! خبری نیست، از آن دور ببین
گریه ی مرد غریب َست، ولی حادثه نیست
غرق رویای خودش بود، غریبانه گریست
دست بی رحم ترین ثانیه ها افتادم
تو نبودی و تبِ فاصله ها پیرم کرد
عاشقِ شعر شدم، شعر زمینگیرم کرد
مثنوی کردمت و شکر به جا آوردم
توی هر بیت فقط اسم تورا آوردم
آرزو کردمت و بغض نوشتم حالا
پای تو آب شده خشت به خشتم، حالا
قدِ یک خاطره گهگاه کنارم بِنِشین
نه عزیزم! خبری نیست، از آن دور ببین
گریه ی مرد غریب َست، ولی حادثه نیست
غرق رویای خودش بود، غریبانه گریست
- ۱.۳k
- ۲۰ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط