بهارت را نمی خواهم همین پاییز تو کافی ست

َبهارت را نمی خواهم همین پاییز تو کافی ست
برای زندگی کردن نگاه ریز تو کافی ست

قلافش کن تو خنجر را که قصد کشتنم کردی
از آن بُرّنده تر داری زبان تیز تو کافی ست

نمی خواهم بگویی که تو را دیگر نمی خواهم
تو لب تر کن بگو بر خیز همین برخیز تو کافی ست

برو هرجا که می خواهی که چیزی از تو اینجا هست
به عشقت مطمئن هستم همین یک چیز تو کافی ست.
دیدگاه ها (۴)

من بدون تو هم میتوانمبدون تو غذا میخورممیخوابمحتی اجازه دارم...

بانو ملک الطاقچه یکی از کنیزانه ناصرالدین شاه بوده که خیلی م...

احســاس میکنـــم بــازی را باختــم,ولــی هیچکــس حواســش نیس...

#دوستت‌دارم‌نترس... گفتی: «می‌ترسم از احساسات طوفانی و وحشی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط