آن را که غمی



آن را که غمی
چون غمِ من نیست چه داند
کز شوق تواَم دیده چه شب می‌گذراند

سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
کاندوه دل ســـوختـگان سوختـه داند


#سعدی
دیدگاه ها (۲)

‌اشک شب و آه سحر، خون دل و سوز جگرترسم که سازد آشکار اســـرا...

‌‌ شـــــراب حاضـر و معشـــوق مســت و ...

‌تـاب بنفشه می‌دهد طره مشک ســــای توپـــرده غنچـه می‌درد خن...

‌شب همه بی تو کار منشِکوه به ماه کردن است ... #شهریارشب...

📜#غزلیات#رهی_معیری#غزل_بیست_و_هفتم#شب یار من تب است و غم #سی...

دست بردار از سرِ دیوانگی هایِ دلمپا بکش از غصه و اندوهِ دنیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط