عشقی ز زیبا و درخشان

عشقی ز زیبا و درخشان
فصل دوم پارت دوم
از زبان نویسنده
سونیک و تیلز هنوز دست های همدیگر رو گرفتن و باهم رفتن داخل اتاق دکتر
دکتر یه خانم مو بلوند و چش آبی با اندامی خوشگل بود
دکتر؛ سلام خوش اومدید☺️
دکتر به صندلی ی سونوگرافی اشاره کرد
دکتر: بفرمایید بیشین
تیلز با استرس به سونیک نگاه می‌کنه و دست سونیک رو محکم گرفت
سونیک در گوش تیلز
سونیک؛ چیزی نیست آروم باش قراره بچمونو داخل سونوگرافی ببینیم نترس
تیلز: باشه
تیلز با یکم استرس روی صندلی ی سونوگرافی نشست هنوز دست سونیک رو خیلی محکم گرفته
دکتر شروع کرد به چک آپ و سونوگرافی کردن(نمیدونم این کار رو چه جوری بگم)
تیلز از استرس فقط داشت به سونیک نگاه میکرد
تصویر بچه ی سونیک و تیلز در سونوگرافی گرافی سیاه و سفید دیده شد
بچه اندازه ی گردو بود 🌚
سونیک به تصویر سونوگرافی نگاه کرد ولی تیلز از استرس فقط به سونیک نگاه میکرد
دکتر: میخواید بدونید بچه چند ماهشه؟
سونیک: آره
دکتر: بچه ۳ماهشه
سونیک: جدی؟!
دکتر: آره جنسیت شو میخواید بدونید؟
سونیک ذوق کرد یکم: آره!
دکتر؛ جنسیت بچه دختره
سونیک به تیلز با ذوق نگاه کرد
سونیک؛ شنیدی؟ داریم صاحب یه دختر میشیم!
تیلز؛ چه قدر ذوق داری اروم باش
سونیک: نمیتونم آروم باشم خیلی خوشحالم
دکتر چک آپ رو تموم کرد
دکتر: میتونید برید
سونیک تیلز رو برخاست و باهم رفتن بیرون بیمارستان
سونیک؛ تیلز باور نکردنه باورم نمیشه که دارم پدر یه دختر میشم!
تیلز ساکت موند
سونیک؛ تیلز؟ حالت خوبه خیلی ساکتی
تیلز: حوصله ندارم خستم
سونیک: الان میریم خونه تو و دخترمون استراحت میکنید☺️
ادامه دارد...
نویسنده ؛ برای تیلز و سونیک خوشحال هستید؟
دیدگاه ها (۵)

عشقی ز زیبا و درخشانفصل دوم پارت سوماز زبان نویسندهصبح زود.....

شیطان تاریکی 😈پارت ۳این داستان: مرگ دکتر اگمن😏از زبان؛ دکتر ...

عشقی ز زیبا و درخشانفصل دوم پارت اولاز زبان نویسندهساعت ۲ظهر...

عکس فصل دومم عشقی ز زیبا و درخشان گم نکنی

نام فیک: عشق مخفیPart: 47ویو ات*جی. واقعا؟ات. علائمش رو دارم...

#شش_پارتی#هیونجین#درخواستی p⁶اخروقتی میفهمه بارداری... .. چه...

شوهر دو روزه پارت۸۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط