میخواهم حال خودم را خوب نگه دارم

می‌خواهم حالِ خودم را خوب نگه‌ دارم.
می‌خواهم براے کودڪ غمگینِ درونم کارے کنم،
با او در دل پس‌کوچه‌ها بدوم،
بازے کنم و تمام حواسم را به او بسپارم.
می‌خواهم والدِ مهربانے باشم
براے او و جبران کنم تمام لحظاتے را که نادیده‌اش گرفتم،
که نادیده‌اش گرفتند،
که بغض کرد، شکست و
هیچ‌کسے در آغوشش نگرفت.
می‌خواهم بغلش کنم و بگویم خودم دوستش دارم به‌جاے تمام آدم‌ها،
خودم افتخار می‌کنم به او
و خودم تلاش‌هاش را می‌بینم و
خودم دست‌هاش را می‌گیرم
و از تمام دامنه‌هاے دشوار جهان عبور می‌دهم و او را تا قله‌هاے محال می‌رسانم.
می‌خواهم به او در نهایتِ شیطنت‌هاش اعتماد کنم و سخت نگیرم
اگر گاهے دلش خواست ضعیف باشد و کنارے بنشیند و تجدید قوا کند.
می‌خواهم حال خودم را خوب نگه‌دارم.
می‌خواهم تمام تلاشم را بکنم که دخترڪ غمگین درونم
مرا براے تمام روزهایے که سرگرم بازے پوچ جهان بودم و نادیده‌اش گرفتم، ببخشد...

نرگس صرافیان طوفان‌
دیدگاه ها (۲)

از میان تمام آدم های دنیا، بسنده کنید به همانهایی کهحالتان ر...

شنیدمت ڪه نظر می‌ڪنے به حالِ ضعیفان ...تبم گرفت و دلم خو...

گاهی دلت میگیرد امّا نه از کسینه از چیزیتنها از خودت...برای ...

دوباره صبح شد🍁یک شروع تازهزمانی برای با هم بودنمهرورزی را دو...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

●بال های سیاه و سفید○پارت 18

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط