از درد ناله کردم و درمان من نکرد

از درد ناله کردم و درمان من نکرد

گویا دلش به دردِ منِ ناتوان خوشَست...

#هلالی_جغتایی
دیدگاه ها (۶)

کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشدگلرخان را سر گلگشت و تماشا ب...

صحن سرای دیده بشستم ولی چه سودکاین گوشه نیست درخور خیل خیال ...

بر یاد روی و موی صنم صد هزار بوسبر دامن یقین و گریبان شک زنی...

آن سر زلفش که بازی می کند از باد عشقمیل دارد تا که ما دل را ...

آقایِ منقرار نیست که فقط غروب‌های پنجشنبه تا غروبِ جمعه سراغ...

یارم زبرم رفت ولی خوب نکرد آن صبری که من کردم ایوب نکرد وان ...

چه‌ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردممگر دشمن کند اين‌ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط