کنار حوصلهام بنشین

کنار حوصله‌ام بنشین
بنشان مرا به منظره‌ی عشق
بنشان مرا به منظره‌ی باران
بنشان مرا به منظره‌ی رویش
من سبز می‌شوم
ستاره‌های کلامت را
در لحظه‌های ساکت عاشق
بر من ببار
بر من ببار تا که برویم بهاروار
چشم از تو بود و عشق،
بچرخانم
بر حول این مدار
زیبا تمام حرف دلم این است
من عشق را به نام تو آغاز کرده‌ام
در هر کجای عشق که هستی
آغاز کن مرا ...
دیدگاه ها (۴)

نه آرامشت را ، به چشمی وابسته کن ...نه دستت را به دستی دلخوش...

حکومت با زکات کاخ میسازد و کاخ سازی‌اش را در مسجد توجیه میکن...

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زدشعری بخوان که با آن رطل گرا...

تا ابد در شعرهایم بوی باران میدهی وصف آن دلدادگی در جمع یارا...

باز حرفای نزده رو قلبم سنگینی میکنه.....😔💔آدما رو خسته نکنید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط