تا ابد در شعرهایم بوی باران میدهی
وصف آن دلدادگی در جمع یاران میدهی
پشت هم میبافم این را بر تنت کن نازنین
قاصد عشق منی با سوز حرمان میدهی
قبل رفتن پر کن این پیمانه را بار دگر
خود خوری های مرا روزی تو پایان میدهی
غالبا باید که چشمت را ببندی روی من
این تفأل را شبی در من تو سامان میدهی
واژه ها رنگ غروب سرد پاییز من و
گوشه چشمی به ما کن جان من جان میدهی
قلب من میگیرد از لج بازی بیهوده ات
میشود یک بوسه ی شیرین به من، هان میدهی ؟
کام آخر را بده میبوسم آن لب های تو
این که گفتم را مگیر از من که درمان میدهی..🦋🦋

دوستتدارم عزیزترینم🫂❤🌹

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

از تعـریف رنگـها چیـزی نمیدانم.. امـــا ..بگـمانم،رنـگ عشــق...

بیهوده مکوبید درِ خانهٔ ویران شده ام رادر منزل تنهائیِ من جز...

کسی سوال می‌کندبه خاطر چه زنده‌ای؟ و من برای زندگیتو را بهان...

طلوع کن که چنان آفتابگردان‌ هامرا دوچشم نظرباز،باتوخواهد بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط