عاشق رئیسم شدمپارت

عاشق رئیسم شدم♡پارت۲۹
کوک ویو:
صبح بلند شدم حالم خوب بود حاظر شدم داشتم میرفتم که دیدم یوری منتظر من نشسته
یوری:کوکی جونم بریم
کوک:تو برا چی میای؟
یوری:برای اینکه از شما مراقبت کنم
کوک:لازم نیس
یوری:ازت نپرسیدم لازمه یا نه گفتم میام
حوصله نداشتم پس گفتم
کوک:باشه
دستمو گرفت و رفتیم سوار ماشین شدیم و رفتیم شرکت داشتیم میرفتیم اتاقم که ته اومد
ته:کوک بیا یه سری مشکا پیش اومده
کوک:باشه یوری تو برو تو اتاقم منم میام
یوری:باشه عزیزم
یوری رفتم منم با ته رفتم

راوی ویو:
یوری وقتی رفت تو اتاق اون ظرف غذا که سوهی آورده بود رو دید و انداختن سطل زباله و رفت نشست

سوهی ویو:
بلند شدم ای وای دیرم شد لباسم رو عوض کردم موهامم گوجه ای بستم و چتریم رو ریختم روی صورتم و آرایش کردم و رفتم بیرونم مثل همیشه سوار تاکسی شدم و بعد ۱۳ مین رسیدم رفتم داخل شرکت بعد رفتم تو اتاقم و رفتم سمت اتاق کوک
فلش بک به چند دقیقه پیش:
راوی ویو:
.........
بچه ها ویسگون نمیزاره بیشتر بزارم😭😭

شرایط پارت بعد:۱۰لایک ۸کامنت😙🙂
دیدگاه ها (۱۸)

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۰فلش بک به وقتی کوک و ته رفتن:کوک ویو: ب...

عاشق رئیسم شدم♡پارت۳۱راوی ویو: خلاصه که کوک اومد و اون حرفا ...

عاشق رئیسم شدم♡پارت۲۸و بعد بغلم کرد منم متقابل بغلش کردمسوهی...

عاشق رئیسم شدم♡پارت۲۷راوی ویو: هیچی دیگه خلاصه که کوک هنوز خ...

مست خون ( پارت ۲۵ ) {پارت آخر}

مافیای عاشق من💜

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط