رمان
وقتی رئیست بود.........🤍✨
P18
با ذهنی آشفته به سمت اتاق سومین شی رفتم در زدم و با صادر اجازه ای از طرف سومین شی وارد اتاق شدم
ات:امم سومین شی کارم داشتی گفتید بیام ؟
سومین:آره، ات یکی از مدل ها نیومده و خب ما نیاز به یه مدل داریم میدونی دیگه ؟
ات:بله
سومین : و خب منو تهیونگ تصمیم گرفتیم از بین کارمندا انتخاب کنیم و اگر راضی باشید تو اون مدل باشی
"با حرفی که زد چند لحظه دنیا وایساد
من ؟ من که هیچکدوم از گزینه های مدل بودنو نداشتم ؟
ات:ااا سومین شی مطمئنید من ؟
من نه قد بلندی دارم نه قیافه ی آنچنانی
سومین خنده ای سر داد
سومین:ببین ات صورتت برای این کار مناسبه و مدل کت واک که نیستی مدل عکسی پس نیازی به قد بلند نداری
اگر موافقی که بگو تا روز ،مکان و ساعت عکاسی رو برای بفرستم
"چند دقیقه ای فکر کردم میدونید این یه موقیت خوبی بود برای منی که نیاز به پول داشتم هرچی بیشتر میتونستم پول دربیام میتونستن زودتر از اون خونه دربیام پس رو به سومین شی گفتم
ات:باشه من موافقم
سومین: خوبه من برات میفرستم
ات:باشه مرسی،اگر کار دیگه ای ندارید من برم
سومین شی لبخند قشنگی زد و رو به من گفت
سومین :نه میتونی بری راحت باش
"تعظیمی کردم و به سمت در رفت خواستم درو باز کنم که با سوالش متوفق شدم
سومین :ام شب هستی دیگه ؟
ات:اره چطور؟
سومین :همینطوری خواستم بدونم
"اوهومی گفتم و بیرون رفتم ذوق خاصی درونم بود چرا من باید اون مدل باشم ؟
انقدر خوش شانسم؟
افکارم رو کنار زدم و رفت تا برم پیش جیهو داشتم به این فکر میکردم که جیهو خونس یا شرکته که با صدایی که از داخل اتاق آقای کیم شنیدم مطمئن شدم اینجاست در زدم و با احترام وارد اتاق شدم
ات: جیهو عزیزم حاظری بریم ؟(لبخند )
جیهو:بلهههه بریمممم
لبخندی سر دادم و به سمت جیهو رفتم
جیهو:پدرم یادداشت برات گذاشته ات شی
روی میزه
به سمت میز رفت و یادداشت رو برداشتم
"یادداشته "
خانم کانگ لباس های مهمونی جیهو توی کیفشه لطف کنید تنش کنید و برای مهمونی امادش کنید احتمال زیاد یکمی کارم طول بکشه ولی برای مهمونی میام اونجا همدیگه رو میبینیم
................
سلام رولی هااااا چطوریدددددد
دلم براتون خیلی تنگ شده بود🥹
P18
با ذهنی آشفته به سمت اتاق سومین شی رفتم در زدم و با صادر اجازه ای از طرف سومین شی وارد اتاق شدم
ات:امم سومین شی کارم داشتی گفتید بیام ؟
سومین:آره، ات یکی از مدل ها نیومده و خب ما نیاز به یه مدل داریم میدونی دیگه ؟
ات:بله
سومین : و خب منو تهیونگ تصمیم گرفتیم از بین کارمندا انتخاب کنیم و اگر راضی باشید تو اون مدل باشی
"با حرفی که زد چند لحظه دنیا وایساد
من ؟ من که هیچکدوم از گزینه های مدل بودنو نداشتم ؟
ات:ااا سومین شی مطمئنید من ؟
من نه قد بلندی دارم نه قیافه ی آنچنانی
سومین خنده ای سر داد
سومین:ببین ات صورتت برای این کار مناسبه و مدل کت واک که نیستی مدل عکسی پس نیازی به قد بلند نداری
اگر موافقی که بگو تا روز ،مکان و ساعت عکاسی رو برای بفرستم
"چند دقیقه ای فکر کردم میدونید این یه موقیت خوبی بود برای منی که نیاز به پول داشتم هرچی بیشتر میتونستم پول دربیام میتونستن زودتر از اون خونه دربیام پس رو به سومین شی گفتم
ات:باشه من موافقم
سومین: خوبه من برات میفرستم
ات:باشه مرسی،اگر کار دیگه ای ندارید من برم
سومین شی لبخند قشنگی زد و رو به من گفت
سومین :نه میتونی بری راحت باش
"تعظیمی کردم و به سمت در رفت خواستم درو باز کنم که با سوالش متوفق شدم
سومین :ام شب هستی دیگه ؟
ات:اره چطور؟
سومین :همینطوری خواستم بدونم
"اوهومی گفتم و بیرون رفتم ذوق خاصی درونم بود چرا من باید اون مدل باشم ؟
انقدر خوش شانسم؟
افکارم رو کنار زدم و رفت تا برم پیش جیهو داشتم به این فکر میکردم که جیهو خونس یا شرکته که با صدایی که از داخل اتاق آقای کیم شنیدم مطمئن شدم اینجاست در زدم و با احترام وارد اتاق شدم
ات: جیهو عزیزم حاظری بریم ؟(لبخند )
جیهو:بلهههه بریمممم
لبخندی سر دادم و به سمت جیهو رفتم
جیهو:پدرم یادداشت برات گذاشته ات شی
روی میزه
به سمت میز رفت و یادداشت رو برداشتم
"یادداشته "
خانم کانگ لباس های مهمونی جیهو توی کیفشه لطف کنید تنش کنید و برای مهمونی امادش کنید احتمال زیاد یکمی کارم طول بکشه ولی برای مهمونی میام اونجا همدیگه رو میبینیم
................
سلام رولی هااااا چطوریدددددد
دلم براتون خیلی تنگ شده بود🥹
- ۴۸۴
- ۲۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط