مادر غریبم

مادر غریبم
می نویسم برایت
چرا که هر وقت خواستم از تو بگویم٬
بغض های غربتت
از چشمانم سرازیر شد
اصلا مگر میشود نام تو در میان باشد و
اشک سکوت کند!!؟
مینویسم از تو
و عطر یاس از نوشته هایم می چکد
کاش من
لااقل٬نوشته ای بودم از تو...


شهادت بانوی بی نشان
فاطمهٔ زهرا «س»تسلیت باد
دیدگاه ها (۱)

خواستم بگویم فاطمه دختر خدیجه بزرگ است دیدم فاطمه نیست خواست...

آسمان پردهٔ کبودش را بر سرم می تکاندتا دانه های برفنقش زمستا...

رسیده ها چه غریب و نچیده می افتندبه پای هرزه علف های باغ کال...

حالِ کودکی را دارمکه گفتی همین جا بمان،زود برمیگردم...چند سا...

...صبر، هنر دلهای بزرگ استگاهی زندگی جوری سخت می‌شود که دلت ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط