Part

Part 41
deep wound = زخم عمیق


دکتر : حال خانم ا/ت خوبه ولی متاسفانه بچشون سقط شده.......

_چ..چی؟!

+بچهههههه؟ من حامله بودمممم؟هق...هق جونگکوکا

_دکتر شما میتونید برید

+بچم سقط شددددد هق.........

با صدای جونگکوک از خواب پریدی و نفس نفس میزدی

جونگکوک آروم اومد سمتت و تورو تو آغوشش گرفت

_ ا/ت بهوش اومدییی؟
چیزی نیست عزیزم ، خواب دیدی

+جونگکوک ب.. بچم

_بچه؟

+بچ...م س...قط شد

_ا/ت همین الان دکتر اومد معاینت کرد گفت چیزیت نیست فقط از ترس بیهوش شدی

+پس یعنی من حامله نیستم؟
خواب میدیدم؟

_حالت که بهتر شد میریم دکتر آزمایش بدی باشه؟

+هوم

_حالا بیا بخوابیم

+ساعت چنده؟

_۱و نیم شب

چشماتو آروم بستی و تو بغل جونگکوک به خواب رفتی

_____________________________
فردا صبح : از خواب بلند شدی و دیدی جونگکوک پیشت نیست
توی تخت کش‌ و قوسی به خودت دادی

+آخیییییش ، خستگیم در رفت

_خسته نباشید خانم جئون ، تا ۲ ظهر خوابیدید الانم میگی خستم؟

برگشتی و جونگکوکو دیدی که با کفگیر توی دستش و روپوش آشپزی تو چارچوب در ایستاده
+عههههه تو کی اومدی

_پاشو بیا پایین ببینم بچه پررو

+نمیخاااام

_باشه الان میام خودم میبرمت......
دیدگاه ها (۳۶)

Part 42deep wound = زخم عمیق_باشه الان میام خودم میبرمتجونگک...

Part 43deep wound = زخم عمیقدکتر : متاسفم که اینو میگم ولی ج...

Part 40deep wound = زخم عمیق#در هر صورت کشتن تو اولویته ، آم...

Part 39deep wound = زخم عمیقسانگ وو دستتو محکم گرفت و به سمت...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

پارت ۸۸ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط