امروز دلم را در خیابون دیدم

امروز دلم را در خیابون دیدم
آرام،موقر و متین
با هر قدمی که برمی‌داشت
برمیگشت و با زاویه صد و چهل و پنج درجه به پشت سرش نگاه میکرد
گویی چیزی را جا نهاده بود
شاید دلش را
دیدگاه ها (۱)

لایگ الاسود علیکولایگ الکلشی علیکوشارع شگده وشکبرهما تدوس ال...

لا انتَ العفتنی و لا رضیت أنساک و ما مقتنع باچر یمشی من دونک...

‏کوّن اموت الیوم واعدل ثانی یومحته اشوف شلون تصبح عازتیأرید ...

یسکننی القلق من کل شیء .. و لا أحنّ لأیّ شیء .. تدارکتنی رحم...

چند روز پیش با مامانم بیرون رفته بودم مامانم داشت خرید میکرد...

black flower(p,315)

---"صدای بی‌اجازه" قسمت سی‌ام – دفتر سوخته، آهنگ‌های منجونک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط