p/3
دوست ا.ت : باشه باشه پس دیگه فردا میریم
ا.ت : اره میریم
《 روز بعد 》
دوست ا.ت : پاشو بریم دیگه
ا.ت : خب صبر بده
دوست ا.ت : من صبر ندارم بدو
ا.ت : خیلی خب باشه
دوست ا.ت : بریم دیگه
ا.ت : بریم
.
دوست ا.ت : نگاه اون لباسه خیای قشنگه رنگشم خیلی بهت میاد
ا.ت : نه این اندازهی من نمیشه
دوست ا.ت : حالا بیا بریم شاید سایز تو پیدا شد
ا.ت : نه خودم خوشم نمیاد
دوست ا.ت : میمیری همون اول بگی
ا.ت : توهم هیچ وق.......
دوست ا.ت : چی شده
ا.ت : بدو بریم
دوست ا.ت : چی ؟ کجا ؟ چرا
ا.ت : فکر کنم بابامو دیدم
دوست ا.ت : نه این چه حرفیه حتما
خیالاتی ش....
ا.ت : کجا میری بیا......
جونگکوک : سلام تو دوست ا.تی اره
دوست ا.ت : آ...آره من دوستشم
جونگ کوک : میدونی خودش کجاست
دوست ا.ت : اععع نه راستش تنها اومدم
جونگ کوک : تنها اومدی ؟ ولی فکر کنم اینجا دیدمش
دوست ا.ت : اعع نه خودش بهم گفت که کلی کار داره نمیتونه بیاد
جونگ کوک : دروغ نگو دختر جون من اینجا دیدمش
دوست ا.ت : شما اصلاً چیکارشین
جونگ کوک : من چیکارشم ؟ من پدرشم حالا بگو کجاست
دوست ا.ت : آقا اینجا یه مکان عمومی رعایت کن
جونگ کوک : فعلاً که اتفاقی نیوفتاده زود باش بگو ا.ت کجاست کجا قایمش کردی
دوست ا.ت : گفتم که ا.ت اینجا نیست چیکارش داری من بهش میگم
جونگ کوک : هیچی کاریش ندارم فقط میخوام ببینمش
دوست ا.ت : خب فردا میتونی ببینیش
ا.ت : چیییی
جونگ کوک : این صدای چی بود
دوست ا.ت : داری اشتباه میکنی حتماً یکی دیگهاس گفتم که ا.ت اینجا نیستش
جونگ کوک : ههه دختر جون خیلی منو دست پایین گرفتی یعنی من صدای دخترمو نمیشناسم پس اینجا قایمش کردی
دوست ا.ت : چیکار میکنی اونجا ورود ممنوع
جونگ کوک : دیگه داری اعصابمو بهم میریزی از سر راه برو کنار
دوست ا.ت : دارم میگم اینجا نیست چرا قبول نمیکنی
جونگ کوک : صداش از اونجا میاد همین یه کلمه تمام حرفایی که زدی رو میبره زیر سوال
دوست ا.ت : آقا میگم ورود ممنوعه کجا داری میری
جونگ کوک : اَههه از سر راه برو کنار 《باداد》
یه بنده خدایی : اع آقا مشکلی پیش اومده اینجا ورود ممنوعه بفرمایید من راهنماییتون میکنم
جونگ کوک : لازم نکرده خودم حلش میکنم
بنده خدا : خب اگه مشکلی نیست که من برم اگه بازم اتفاقی افتاد من اینجام
دوست ا.ت : بفرمایید آقا خودمون حلش میکنیم
جونگ کوک : ههه خودمون حلش میکنیم تو خودت نمیزاری این ماجرا تموم شه اگه واقعاً ا.ت اینجا نیست پس بزار برم ببینم این صدا از کجاست
دوست ا.ت : خب گفتم که ورود.....
جونگ کوک : بازم حرفای تکراری جز اینا دیگه هیچس بلد نیستی یا برو اونور یا میدم تیکه تیکهات کنن
دوست ا.ت : کسی اونجا نیست الکی داری میری خودت تو دردسر میوفتی
.
.
.
دوست ا.ت : گفتم چیزی اونجا نیست
جونگ کوک : ......
ا.ت : اره میریم
《 روز بعد 》
دوست ا.ت : پاشو بریم دیگه
ا.ت : خب صبر بده
دوست ا.ت : من صبر ندارم بدو
ا.ت : خیلی خب باشه
دوست ا.ت : بریم دیگه
ا.ت : بریم
.
دوست ا.ت : نگاه اون لباسه خیای قشنگه رنگشم خیلی بهت میاد
ا.ت : نه این اندازهی من نمیشه
دوست ا.ت : حالا بیا بریم شاید سایز تو پیدا شد
ا.ت : نه خودم خوشم نمیاد
دوست ا.ت : میمیری همون اول بگی
ا.ت : توهم هیچ وق.......
دوست ا.ت : چی شده
ا.ت : بدو بریم
دوست ا.ت : چی ؟ کجا ؟ چرا
ا.ت : فکر کنم بابامو دیدم
دوست ا.ت : نه این چه حرفیه حتما
خیالاتی ش....
ا.ت : کجا میری بیا......
جونگکوک : سلام تو دوست ا.تی اره
دوست ا.ت : آ...آره من دوستشم
جونگ کوک : میدونی خودش کجاست
دوست ا.ت : اععع نه راستش تنها اومدم
جونگ کوک : تنها اومدی ؟ ولی فکر کنم اینجا دیدمش
دوست ا.ت : اعع نه خودش بهم گفت که کلی کار داره نمیتونه بیاد
جونگ کوک : دروغ نگو دختر جون من اینجا دیدمش
دوست ا.ت : شما اصلاً چیکارشین
جونگ کوک : من چیکارشم ؟ من پدرشم حالا بگو کجاست
دوست ا.ت : آقا اینجا یه مکان عمومی رعایت کن
جونگ کوک : فعلاً که اتفاقی نیوفتاده زود باش بگو ا.ت کجاست کجا قایمش کردی
دوست ا.ت : گفتم که ا.ت اینجا نیست چیکارش داری من بهش میگم
جونگ کوک : هیچی کاریش ندارم فقط میخوام ببینمش
دوست ا.ت : خب فردا میتونی ببینیش
ا.ت : چیییی
جونگ کوک : این صدای چی بود
دوست ا.ت : داری اشتباه میکنی حتماً یکی دیگهاس گفتم که ا.ت اینجا نیستش
جونگ کوک : ههه دختر جون خیلی منو دست پایین گرفتی یعنی من صدای دخترمو نمیشناسم پس اینجا قایمش کردی
دوست ا.ت : چیکار میکنی اونجا ورود ممنوع
جونگ کوک : دیگه داری اعصابمو بهم میریزی از سر راه برو کنار
دوست ا.ت : دارم میگم اینجا نیست چرا قبول نمیکنی
جونگ کوک : صداش از اونجا میاد همین یه کلمه تمام حرفایی که زدی رو میبره زیر سوال
دوست ا.ت : آقا میگم ورود ممنوعه کجا داری میری
جونگ کوک : اَههه از سر راه برو کنار 《باداد》
یه بنده خدایی : اع آقا مشکلی پیش اومده اینجا ورود ممنوعه بفرمایید من راهنماییتون میکنم
جونگ کوک : لازم نکرده خودم حلش میکنم
بنده خدا : خب اگه مشکلی نیست که من برم اگه بازم اتفاقی افتاد من اینجام
دوست ا.ت : بفرمایید آقا خودمون حلش میکنیم
جونگ کوک : ههه خودمون حلش میکنیم تو خودت نمیزاری این ماجرا تموم شه اگه واقعاً ا.ت اینجا نیست پس بزار برم ببینم این صدا از کجاست
دوست ا.ت : خب گفتم که ورود.....
جونگ کوک : بازم حرفای تکراری جز اینا دیگه هیچس بلد نیستی یا برو اونور یا میدم تیکه تیکهات کنن
دوست ا.ت : کسی اونجا نیست الکی داری میری خودت تو دردسر میوفتی
.
.
.
دوست ا.ت : گفتم چیزی اونجا نیست
جونگ کوک : ......
- ۵.۹k
- ۲۴ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط